من که خبر نداشتم اما حامد عزیز نوشته که :بهرام جان بهت تبريک مي گويم ظاهرا فيلتر شدي چون امشب تنها با فيلترشکن توانستم بازت کنم.
پس چشمهایش هم فیلتر دار شد. البته پیشتر هم گاه گداری برای چشم های قبلی چنین مشکلی پیش می آمد اما خودم را می زدم به آن راه که مثلا شاید سرویس دهنده ی وبلاگ مشکل داشته که بعضی اوقات می رود روی هوا. قضیه فیلترینگ وبلاگها هم جالب است و کم مانده که سرویس دهنده های وبلاگ های رایگان و غیر رایگان دم در سایت شان تابلو
بزنند : همه رغم وبلاگ فیلتر شده و نشده موجود می باشد
یاد بدبختی های اوایل دهه شصت می افتم و وقتی که در برخی بغالی ها و سوپر مارکت ها سیگار با دفترچه بسیج اقتصادی می دادند و توی بسته ی تشویقی حکومت ،هم سیگار با فیلتر بود به نام آزادی و هم سیگار بدون فیلتر به نام زر. و من به تفاوت و تناقض نام این دوسیگار و نوع مرقوبیتشان همچنان فکر می کنم.
می دانم این فیلترینگ متر و معیاری ندارد و بیشتر بصورت فله ای انجام می شود و در ضمن این که اگر معیار مشخصی هم داشت ما که می نوشتیم همین چند سطر را. این ها که دیگر نمی توانند مغز ما را فیلتر کنند ، نگاهمان را و خودمان را.پس خودشان هم بخوبی می دانند که سانسورجواب نمی دهد.راستش لحن شیرین حامد در دادن این خبر باعث شد که من نه تنها متاسف نباشم بلکه خوشحال هم بشوم. پس همچنان سنگر را حفظ می کنم.
از حامد عزیز برای خبر فیلتردار شدنم و همچنین مطلب شیرینش سپاسگذارم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر