چهارشنبه

فیلترینگ گسترده یا ما حواسمان به همه جا هست!!!

امروز که نوشته ی آسیه را خواندم با عنوان ؛ فیلترینگ گسترده ، ناگاه حس کردم که مثل شخصیت های رمان" نقطه فریب" نوشته « دن براون» همه ی ما سرکاریم.البته به واقع هم چنین است . این که وبلاگ های برخی از بچه ها را فیلتر کرده اند قابل پیش بینی بود و قابل جبران، اما این که سرویس دهنده ای مثل بلاگفا درست در چنین شرایطی روحش پر بکشد به آسمان از آن جریاناتی است که باور اتفاقی بودنش کمی دشوار است.
کاری ندارم ولی کمی که دقیق می شوم می بینم بسیاری از وبلاگ نویسان زن ازهمین سرویس دهنده استفاده می کنند. نمی خواهم سریع قضاوت کنم اما بخوبی می دانم که وقتی امکان خوبی را دریافت کردم حتما در پسش اراده و خواسته ای نهفته است. این قصه هم قدیمی است ؛ وقتی جذب شدی کنترل کردنت هم آسان است. پیش از این دریکی از پست های همین وبلاگ نوشته بودم که چرا از سرویس های رایگان فارسی استفاده نمی کنم.و توصیه ام به دوستان هم این است که لااقل از سرویس دهنده هایی استفاده کنند که بلاهای غیبی بر آنها نازل نشود!!!
از این ماجرا که بگذریم نمی خواهم دوباره شروع کنم به نوشتن که چه باید کرد؟
اما دوستان و فعالان زن هم گمان می کنم که در این شرایط باید هشیاری فراوانی بخرج دهند که هم اتفاقاتی که افتاده رنگ و بوی سیاسی پیدا نکندو هم از طرفی باید این هشیاری را داشته باشند که تنها با پرداختن به موضوع برخورد با تجمع مسالمت آمیز زنان مسایلی که اخیرا اتفاق افتاده از جمله دستگیری های کارگران ، رامین جهانبگلو، دانشجویان و وبلاگ نویسان تحت تاثیر قرار نگیرد.
ما امکان نوشتن چندین پست در وبلاگمان را داریم و سعی کنیم که استفاده از همین امکان استفاده کنیم تا حواسمان به همه جای کار باشد.راستش مدام این روزها احساسم می گوید که برای کنترل اطلاع رسانی آزاد نقشه های پیچیده و خطرناکی طراحی می کنند این آقایان!
مدام به سقوط هواپیمای خبرنگاران در تنها یک روز مانده به روز دانشجو فکر می کنم در شرایطی که جنبش کارگری هم داشت جان می گرفت ،یا به قضیه عبدلمالک ریگی در سیستان و بلوچستان و شلوغی های اهواز یا آذربایجان.
برای اینها می شود هزاران دلیل آورد که توهم نیست بلکه می تواند منطقی باشد. ساختن جو تشنج در گوشه ای و سرکوب عده ای دیگر در گوشه ای دیگر. این بازی ، بازی خطرناکی است اما به گمانم ما می توانیم برنده اش باشیم . به شرط آنکه به دورو برمان خوب نگاه کنیم.
فراموش نکنیم کسانی که امروز سعی می کنند اطلاع رسانی آزاد ، جنبش های دانشجویی، کارگری ،و زنان را کنترل کنند هم مثل ما در همین زمانه پر آب و رنگ و نیرنگ زندگی می کنند.
نوشته ی رضا معینی درباره ی بازداشت ژیلا بنی یعقوب و...
نوشتار شهرام درباره ی ماجرای برخورد با فعالان زن

۲ نظر:

ناشناس گفت...

وب لاگ خوبی داری به ما هم سر بزن

ناشناس گفت...

فکر مي کردم فقط خودم توهم توطئه آن هم با درجات بالا دارم اما برادر مي بينم که هم درديم!
مي داني به فکر روزي بايد بود که اينترنت کشوري را از شبکه جهاني جدا کنند. با اين روشي که روز به روز سرعت اتصال کم مي شود و انگار که شيرش را مي بندد معلوم نيست به زودي چگونه مي توان حتي يک ايميل چک کرد. روزي که اينترنت را از ما گرفتند بود و نبود فيلترينگ مهم نيست البته اگر آن روز برسد.