شنبه

دیدید "زندانی سیاسی" داریم!

خبرگزاری مهر در گفت و گویی با مشاور امور بین المللی مجلس از لغو سفر هیات پارلمانی اتحادیه اروپا به تهران خبرداد. الان مساله ای که می خواهم مطرح کنم اصلن ربطی به این ماجرا و پیامدهای لغو این سفر ندارد. بلکه نکته ی مورد نظرم بخشی از اظهارات آقای حسین شیخ الاسلام است که بسیار مهم بود.
در بخشی از خبری که خبرگزاری مهر منتشر کرد مشاور امور بین الملل مجلس گفته بود:
"حسین شیخ الاسلام، مشاور امور بین الملل مجلس شورای اسلامی در گفتگو با مهر اعلام کرد: هیأت پارلمانی اروپا برای سفر به ایران پیش شرط تعیین کرد که ایران هیچگونه پیش شرطی را نمی پذیرد.
شیخ الاسلام تأکید کرد: هیأت پارلمانی اروپا قصد داشته با دوتن از «زندانیان سیاسی ایرانی» دیدار و جایزه ای به آنها بدهند که ایران با چینن شرطی موافقت نکرد."
به عبارتی مشاور امور بین الملل مجلس به عنوان یکی از مقامات در حکومت مستقر اعتراف کرد که در "حکومت ولایت مطلقه فقیه" هم اکنون «زندانی سیاسی» داریم. نکته ای که تاکنون بارها از سوی منتقدان، مخالفان و سازمان های بین المللی حقوق بشری مطرح و از سوی مقامات مختلف از محمود احمدی نژاد، وزیر خارجه اش گرفته تا وزیر اطلاعات، فرماندهان سپاه، رییس دستگاه قضا تا سخنگویش و ...   انکار شده بود.
خبرگزاری مهر خبر را به این صورت منتشر کرد که فریز شده اش را  اینجا در گوگل می توانید ببینید. همچنین در سایت های مختلف نیز اصل اظهارات حسین شیخ الاسلام به همین صورت منتشر شده است؛ مثلن اینجا 
با اینحال اما ساعتی نکشیده  خبرگزاری مهر در همین خبر دست برده و «زندانیان سیاسی»  را در جمله مورد نظر حذف و این طور نوشت:
"شیخ الاسلام تأکید کرد: هیأت پارلمانی اروپا قصد داشته با «دوتن از متهمان و محکومین جرایم امنیتی» دیدار و جایزه‌ای به آنها بدهند که ایران با چینن شرطی موافقت نکرد."
این نکته خیلی مهم بود. من خودم موقع خواندش برایم جالب شد و پیش خودم گفتم بهرحال یک نفری هم پیدا شد که وجود"زندانی سیاسی" در این حکومت را تایید کرد. حالا درست که حذفش کردند اما بهرحال فرقی نمی کند مهم همین اعترافی بود که یک مقام رسمی حکومت کرد و یک خبرگزاری حکومتی هم آن را منتشر کرد وگرنه ما مردم بخوبی می دانیم که «زندانی سیاسی» داریم، کسانی که به صرف داشتن عقیده، برای ابراز عقیده شان، برای فعالیت در راه احترام به حقوق بشر زندانی هستند. درراه تلاش برای فراهم کردن زندگی بهتر برای مردم و نوشتن حقیقت زندانی اند. همین همکارانم که الان با حبس های طولانی مدت در زندانها بسر می برند. همه زندانی سیاسی هستند. ما می دانیم، دنیا هم خوب می داند حالا آقایان چه بخواهند چه نخواهند.
پس نوشت: این آخر هم جا دارد از جعفر پناهی عزیز و همچنین خانم نسرین ستوده یاد کنم و تبریک به هر دو بگویم برای جایزه ساخاروف و آرزو می کنم به زودی زود شاهد آزادی همه عزیزان دربند در ایرانی آزاد و آباد باشیم

پنجشنبه

افزایش مالیات؛ سیاست رابین هودی یا پرنس جانی به شیوه داروغه ناتینگهام!

خانم ها آقایان توجه کنید! توضیح اینکه برای خواندن و همراهی در تحلیل ماجرا تنها باید فیلم سینمایی یا کارتون "رابین هود" را دیده باشید برای جنبه فان و بامزه قضیه ما در این مطلب کارتون رابین هود که در آن حیوان به تصویر کشیده شده بودند را تصور  کنیم بهتر است:
11 مهرماه آقای علی لاریجانی با تحلیل غلط و تشبیه اشتباه یا به عمد محمود احمدی نژاد را "رابین هود" خوانده و درباره سیاست های اقتصادی دولت مستقر (که از نظر بنده خود از جمله دلایل رسیدن به این شرایط در کشور است) برای رفع بحران اقتصادی گفت:روش های رابین هودی در اقتصادجواب نمی دهد!


همانطور که مطلع هستید رابین هود یک شخصیت آزاده و قهرمانی بوده در داستان که در مقابل ظلم پرنس جان (همان پی جی خودمان) ایستادگی می کرده و بخصوص آنطور که ما درکارتون دوست داشتنی و همچنین آخرین ورژن سینمایی رابین هود اثر ریدلی اسکات با بازی خوب راسل کرو و کیت بلانشت دیدیم یکی از شاخصه ها و خصوصیات هایش کمک به مردم؛ فقرا و محرومین بود. با این تعریف که با دوستان خود سر راه ماموران پرنس جان قرار می گرفت و مالیاتی که به اجبار و به چند برابر از مردم بی نوا گرفته می شد را به سرقت برده و دوباره به مردم بر می گرداند. در دفاع از قلمرو مردمش هم با دشمن داخلی و هم با دشمن خارجی می جنگید.
عین گفته های رییس مجلس که در خبرگزاری فارس، خبرگزاری مجلس و رسانه های کشور در ربط با این موضوع  منتشر شد که اتفاقن الان به بحث ما هم مربوط می شود به این ترتیب بود:
«رئیس مجلس با بیان اینکه هیچ‌وقت در اقتصاد روش‌های رابین‌هودی جواب نمی‌دهد، خاطرنشان کرد: وقتی که نقدینگی در کشور را بالا می‌بردند باید به این موضوع فکر می‌کردند، حالا هم باید با مردم گفت‌وگو کرد و آرام‌آرام شرایطی را به وجود آورد تا به سمت تولید پیش رفت، در این صورت نقدینگی سیّال که یک روز به سمت مسکن یا ارز یا به سمت طلا می‌رود، کنترل می‌شود اما این اراده باید وجود داشته باشد.
وی با تأکید بر اینکه میزان تأثیر تحریم‌ها در اقتصاد کشور ما بیشتر از ۲۰ درصد نیست، یادآور شد: ۸۰ درصد مسائل و مشکلات اقتصادی ما مربوط به سیستم مدیریتی است و اتفاقاً موضوع اشتباهی که غربی‌ها تصور می‌کنند، این است که به خاطر تحریم‌ها توانستند اقتصاد ما را متلاطم کنند، ولی ما خودمان باید متوجه این موضوع باشیم...»
یک ماه نکشیده از آن تشبیه رییس مجلس، وزیر اقتصاد دولت احمدی نژاد راه مورد نظر برای کنترل نقدینگی و تامین بودجه کشور را که همان گرفتن باج و خراج و افزایش مالیات (گرفتن پول از دست مردم)بود را تشریح کرد. کاری که قانونن دولت بدون هماهنگی مجلس نمی تواند انجام بدهد و اینجا هر دو همداستانند.
شمس الدین حسینی که دیشب در برنامه خبری صدا و سیمای جمهوری اسلامی حاضر شده بود برنامه های "نظام" درباره بحران اقتصادی جاری و روشی که از سوی (پی جی خودمان) تحت عنوان "اقتصاد مقاومتی" برای مقابله با تحریم ها مطرح شده است را این طور توضیح داد:
«...وزیر اقتصاد با اشاره به اینکه ساختار تأمین مالی دولت در جریان اقتصاد مقاومتی مورد تأکید قرار گرفته است، گفت: یعنی اگر در فروش نفت دچار مشکل شدیم از طریق منابع مالیاتی کشور هزینه‌ها تأمین شود.
وی افزود: هم‌اکنون 43 درصد هزینه‌های کشور از طریق منابع مالیاتی تأمین می‌شود. بنابراین مالیات نقش تثبیت‌سازی در اقتصاد کشور دارد و موجب توزیع عادلانه می‌شود.
وی از راهکارهای اقتصاد مقاومتی را تدوین قوانین جدید عنوان کرد و اظهارداشت: اقتصاد مقاومتی با توجه به اهدافی که دنبال می‌کند بسیار مهم و ضروری است. »
این گفته های شمس الدین حسینی خیلی مهم است. به عبارتی برنامه کنونی حکومت مستقر(تاکید می کنم بر حکومت و نه تنها دولت) با تنگ تر شدن حلقه تحریم ها که هم اکنون شامل نفت و گازمی شود و بانک ها هم مورد تحریم قرار گرفته، این است؛1- قطع یارانه ای نقدی و یا حذف بخش عمده ای از مردم از دریافت آن 2- افزایش مالیات و دریافت باج وخراج به شیوه پرنس جان توسط داروغه های ناتینگهام از مردم.
آقای محمدرضا باهنر نایب رییس مجلس چندی پیش کاهش شدید فروش نفت ایران که پیش از این 2 میلیون 300 هزار بشکه بود را تایید و اعلام کرده بود که" فروش نفتمان در تیرماه و مردادماه حدود 800 هزار بشکه در روز بود و متوسط فروشمان در 5 ماه اول سال حدود 1 میلیون بشکه بود که فروش نفت کاهش یافت بنابراین فروشمان عادی نیست و آن بخشی هم که به فروش می رسد بدلیل محاصره بانکی نمی توانیم به راحتی به پول آن دسترسی داشته باشیم و باید یکسری مسایل را دور بزنیم که در نتیجه هزینه ها افزایش می یابد."
به عبارتی زمان مورد نظر وزیر اقتصاد برای تامین بودجه کشور از مالیات و باج و خراج و اجرای طرح "اقتصاد مقاومتی" پرنس جان خودمان از مدتی پیش آغاز شده و در حال اجراست ولی الان اعلام می شود.
بنده خودم پیش از این در یکی از گزارش های روزانه ام به شما درباره "اقتصاد مقاومتی" مورد نظر آقای خامنه ای رهبر حکومت مستقر در باره این برنامه حکومت نوشته بودم. در بخش مربوط به به افزایش مالیات هم فکت و استناد گزارشم به گفته های رییس سازمان مالیاتی کشور در این رابطه بود:
«رییس کل سازمان امورمالیاتی کشور در واپسین روز مردادماه سال جاری با اشاره به "افزایش سهم مالیات در تامین هزینه های جاری کشور" تاکید کرده بود که"اتکای منابع درآمدی بودجه دولت به درآمدهای مالیاتی، از اهداف ترسیم شده در رویکرد اقتصاد مقاومتی است."
دکتر علی عسکری با بیان اینکه "اقتصاد مقاومتی به معنای ایجاد ساختارهایی در اقتصاد کشور است تا بتوانیم با تکیه بر آن از ظرفیت ها و منابع درونی کشور به بهترین شکل در اقتصاد استفاده کرد" افزوده بود: "در صورت تقویت زیرساخت های منابع درون زای ملی از جمله مالیات ها، تحریم های کشورهای غربی نیز بی اثر خواهد شد."
او همچنین اضافه کرده بود که" نخستین بار سهم مالیات در تامین هزینه های جاری کشور از ۵۵ درصد فرا‌تر رفته و میزان وابستگی به منابع حاصل از فروش نفت در اداره امور کشور به کمتر از ۴۵ درصد کاهش یافته است. هر چند هزینه‌های جاری دولت بر اساس برنامه پنجم توسعه نباید سالانه بیش از ۱۰ درصد رشد یابد، اما درآمدهای مالیاتی کشور باید سالانه ۳۳ درصد  رشد پیدا کند تا به اهداف برنامه پنجم دست یابیم.»
 یعنی قرار است از این پس خرج و برج لشکر کرگدن های پرنس جان، کباب خوردن داروغه ناتینگهام، ریخت و پاش ها، سفرها و ولع پایان نیافتنی پی جی برای ماندن در قدرت و حفظ آن از اندک پولی که مردم با زحمت و عرق ریختن برای فراهم کردن یک قرص نان به دست می آورند، تامین شود.

مستنداتی که از گفته های آقایان ارایه شد نشان می دهد که هیچ کدام از این آقایان؛ محمود احمدی نژاد و علی لاریجانی و باقی شان نه تنها شباهتی با رابین هود و رفتار و کردارش ندارند بلکه در نقطه مقابل یعنی جزیی از افراد خبیث پرنس جان (همان پی جی خودمان) و شخصیتی مثل "داروغه ناتینگهام" هستند. یعنی برنامه همان است. "اقتصاد مقاومتی" مورد نظر آقای خامنه ای این است  حالا که دیگر از فروش نفت خرج و مخارجمان تامین نمی شود اول مردم کمتر بخورند اصلن گرسنه هم ماندند به جهنم. دوم هرچه پول دارند از آنها بگیرید تا خرج و مخارج حکومتم تامین شود و همچنان پرنس جان بمانم.

جمعه

اگر دوربین مخفی است به ما هم بگویید!

در این بلبشوی دست به یقه شدن مقامات "نظام مقدس" که از صدر تا ذیل این یکی یکخم آن یکی را گرفته آن یکی در حال پس گردنی زدن به این یکی است، سردار عزت الله ضرغامی رییس منصوب آقای خامنه ای در صدا و سیما در یک برنامه تلویزیونی کلن اختلافات موجود در حکومت مستقر را منکر شده است.
آقای ضرغامی در برنامه پنج شنبه شب 20:30  در این رابطه گفته:"مسئولین برخی اوقات در جلسات اینقدر میگن و می خندن و شیرینی و بستنی بین هم پخش میکنن."
و البته کار را به همینجا ختم نکرده ادامه داده که بله "ایکاش می شد تو این جلسات دوربین مخفی ببریم و شوخی ها و جوکهایی که مسئولین میگن رو پخش کنیم تا مردم ببینن این مطالبی که در برخی رسانه ها از اختلاف و خط کشی بین مسئولین پخش میکنن اصلا اینطوری نیست."

عارضم خدمت شما ما که بخیل نیستیم بگو بخند و بساط بستنی هم اگر برقرار باشد ولی دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را فعلن در حیرتیم. 
اصلن آن ماجرای نامه نویسی آقای خامنه ای برای عوض کردن مشایی از پست معاون اولی که احمدی نژاد گوش نکرد و موجب دلخوری میان آقایان شد را می گذاریم کنار، بحث برکناری متکی را که با نظر آقای خامنه ای منصوب شده بود رییس دولت منصوب خودش در سفر سنگال برکنار کرد را هم همین طور. عزل منصوب دیگر او یعنی حیدر مصلحی از سوی احمدی نژاد و بعد ابقای مجدد او از سوی آقای خامنه ای و بعدتر قهر 11 روزه احمدی نژاد را هم بی خیال می شویم. اختلافات "برادران قاچاقچی" احمدی نژاد با وی را هم می گوییم اختلاف نبود. خلع احمدی نژاد از فرزندی آقای خامنه ای که مجتبی ذوالنور گفت"این حرف‌ها یعنی چه که رابطه‌ام با رهبری رابطه پدر و فرزندی است؟؛ این حرف‌ها معنی ندارد. این حرف، حرفی انحرافی است" را هم ندید می گیریم. آن "قیچی کردن پر و بال جریان انحرافی" که "نمیرکبیر" نظام آقای جنتی دستور داد و فرمانبرداران اجرا کردند هم اختلاف نبود اصلن در جریان انتخابات مجلس نهم. باشد قبول.
این که مصباح یزدی و شاگردانش که خودشان خدای تفرقه اندازی اند دو دسته شده اند. آنطرف هم جامعه مدرسین قم یک دسته دیگر آن طرف جامعه روحانیت مبارز یک تیم دیگر و هر روز دم از وحدت می زنند بعد یک سر یک لیست انتخاباتی نمی توانند ائتلاف کنند می روند توی مناظره با خودشان در دانشگاه درگیر می شوند پرونده فساد مالی هم را رو می کنند برای هم بطری آب پرت می کنند هم هیچ که البته هنوز ادامه دارد و تازه دارد مثل فیلم های جکی چان تماشاگرپسند تر می شود . 
ولی واقعن آقای ضرغامی کجا زندگی می کند که این گیس و گیس کشی های اخیر را ندیده و نشنیده است. این که هر روز رییس "دستگاه قضای نظام مقدس" لیچار بار "دولت خدمتگذار"ش می کند و یکی یکی مشاور و معاونانش را می گیرد کار بچه های ما! را زیاد می کند هی باید بنویسند معاون احمدی نژاد آزاد باید گردد مشاور احمدی نژاد آزاد باید گردد. اصلن همین چارشنبه نه چارشنبه قبلی مگر همین آقای رییس "قانون مدارترین دولت بعد از انقلاب" برای قوه قضاییه خط قرمز نکشید که دستگیری مشاور من به نفع مملکت نیست. مگر به آن یکی برادر لاریجانی که اتفاقن رییس سابق همین آقای ضرغامی بود نگفت که اخلال در کارما می اندازد. گویا آقای ضرغامی خبر ندارد کار به فحش و فحش کاری هم رسیده است. همین آقای علی لاریجانی خودش در جواب احمدی نژاد گفت که "اگر مشکلات مملکت با فحش دادن به من حل می شود به من فحش بدهید". نمی دانم ما که نبودیم ولی حتمن فحش داده که رییس مجلس نظام می گوید فحش بده ولی کار هم بکن.
آن یکی فرمانده کل سپاه آمد گفت جنگ با اسراییل قطعی است ولی زمانش معلوم نیست. دو روز نشده اول معاون ستاد کل نیروهای مسلح آمد گفت شما حرف نزن. دو روز بعدترش خود شخص شخیص رییس ستاد کل؛ این فرد بزرگ! حسن فیروزآبادی آمد فرمانده کل سپاه را سکه ی یک پول کرد حتا اسمش را هم نیاورد گفت"برخی افراد به گونه ای صحبت می کنند که این تصور در بین مردم ایجاد می شود که گویی می خواهد جنگ شود؛ درحالی که این نوع حرف زدن «اشتباه است». وقتی «یک فرمانده نظامی» حرف می زند «باید بداند» که از صحبت او برداشت سیاسی و امنیتی می شود و در صحبت کردن خود باید این گونه مسایل را محاسبه کند". این رسمن گفته است که فرمانده کل سپاه نادان و نفهم است دیگر. بعد آن یکی برادر قاچاقچی که دیگر برادران «مغز متفکرش» می دانند و دو روز مانده به انتخابات 22 خرداد 88 با قلدری گفت که "هرگونه تلاش برای انقلاب مخملی را خفه می کنیم"؛ یدالله جوانی جواب همین فرد بزرگ! را داد و توی نشریه خود سپاه او را "جاهل به امور نظامی" خواند. حالا دیگر ننوشت که شما که مسول جهاد سازندگی، سازمان امداد بودی و لیسانس تغذیه داری خفه شو! خب کلمات رکیک و فحش خار و مادر را که در نشریه تحت نظر "ولی فقیه" نمی نویسند توی دلشان می دهند حکمن ولی ترجمه اش همینی می شود که نوشته بودند. 
قابل توجه است که خدمت آقای عزت الله ضرغامی عرض کنم که به خدای زمین و زمان به همان حضرت عباس که شما بهش اعتقاد داری ما اینها را از خودمان منتشر نمی کنیم هر روز توی همین خبرگزاری های وابسته به "نظام مقدس" هزارانش موجود است. البته بنده و امثال من ؛ ما مردم عادی که مثل آقای ضرغامی در جلسات  مسولین نظام حضور نداریم خبرهم نداریم از این جلسات محرمانه، شاید آنجا می روند باهم بستنی می خورند جک می گویند می خندند بعد از این جلسات مسولین نظام که می آیند بیرون به همدیگر فحش می دهند و یقه و پاچه هم را می گیرند. البته سابقن در خفا دعوا می کردند در ظاهر دوستی گویا از زمان ورود نظام مقدس به دهه چهارم این رسم برعکس شده و در خفا بستنی می خورند و جک می گویند در ظاهر باهم دشمنی می کنند و بهم فحش می دهند. به هرحال  ما آنچه که می بینیم و می خوانیم را منتشر می کنیم؛ همان که عیان است را. پس از این هم خواهیم کرد. فقط اگر همه اینها دوربین مخفی است به ما بگویید که خیلی بی مزه شده است ماجرا.

آیا استقبال از "مقام معظم رهبری" واقعن "پرشور" بود؟

آقای خامنه ای رهبر حکومت مستقر به خراسان شمالی سفر کرده اند. قصد تجزیه و یا تحلیل این که در این سفر چه اظهاراتی  مطرح کرده اند را ندارم. بلکه می خواهم به حاشیه های سفر ایشان از جمله آنچه که "استقبال پرشور مردم خراسان شمالی"  نامیده   و در خبرگزاری ها و سایت های حکومتی به شکل گسترده و اغراق آمیز منعکس شده است، بپردازم.
سایت آقای خامنه ای تصاویری با عنوان "تصاویر هوایی استقبال مردم بجنورد از رهبر انقلاب" منتشر کرده است که همگی با کادرهای بسته جمعیت انبوهی را به مخاطب نشان می دهد که به استقبال از وی آمده اند. اما به واقع هیچ کدام از عکس های منتشر شده هوایی نیست. از یکی از عکاسان حرفه ای هم این موضوع را پرسیدم که رد کرد و  گفت این عکس ها هوایی نیست. خانه آخرش از ساختمان یا یک بلندی مشرف به محل تجمعات گرفته شده است.
در میان تصاویر "انبوه جمعیت استقبال کننده" دو عکس بیشتر نظرم را جلب کرد که هر دو همان جمعیت حاضر در خیابان مرکزی شهر بجنورد را در یک زمین فوتبال که محل سخنرانی آقای خامنه ای بوده است نشان می دهد. 
:این تصویر 

و این یکی:


حتمن اطلاع دارید که یک زمین فوتبال 110 متر و عرض آن هم 75 متر است. حالا برای این که انگ خساست به ما نخورد چند متر هم به طول و هم به عرض زمین برای حاشیه سبز کنار زمین با گشاده دستی اضافه می کنیم. تصویر را هم که با دقت ملاحضه می فرمایید هنوز به طور کامل پر نشده است. این همان "جمعیتی انبوهی" است که در تصاویر به قول سایت آقای خامنه  ای "هوایی" گرفته شده و بی شک نیامده بودند که فقط در خیابان ایشان را ببیند و بعد بروند خانه بلکه مقرر بود در سخنرانی اش هم حضور داشته باشند.حساب کتابش که واقعن چقدر جمعیت در یک زمین فوتبال جا می گیرند دیگر با خودتان من ضرب و تقسیمم خیلی خوب نیست!
 این را هم بگویم که شهر بجنورد به عنوان مرکز استان خراسان شمالی تا سال1385 بنا بر آمار رسمی کشور 176 هزار و 726 نفر جمعیت داشته است به نظر شما این جمعیت حاضر در کف زمین فوتبال 10 هزار نفر می شوند؟ حالا گیریم زاد و ولد هم در بجنورد خیلی فعال نبوده و توصیه های آقای خامنه ای درباره تلاش برای افزایش جمعیت را گوش نکرده اند در این شش سالی که از آن  آمار قبلی گذشته. به این ترتیب حتا این جمعیت حاضر چیزی کمتر از 6 درصد جمعیت آن شهر می شود.  کاری هم نداریم که از جاهای دیگر هم آمده اند و اساسن خود آقای خامنه ای بچه خراسان محسوب می شود و قاعدتا باید آنجا محبوبیت و علاقه مندانی هم داشته باشد. از این گذشته اگر ایشان شیفتگانی در سراسر کشور داشته باشد همانها که می گویند"عاشق ولایت" هستند و فریاد "جانم فدای رهبر" سرمی دهند قاعدتن برای دیدار ایشان که هم فال است هم تماشا و کم دست می دهد یک سفری باید می کردند در حمایت از ایشان!
این هم که مثلن کسی بگوید اینها از قبل منتظر بودند و آن جمعیت در خیابان هنوز به اینجا منتقل نشده اند هم بسیار نچسب است ، این عکس گواه است که خامنه ای  برای همین جمعیت سخنرانی هم کرده و توفیری وجود ندارد.
این عکس:


در گزارش های تصویری ایسنا و فارس  تحت عنوان " استقبال پرشور مردم بجنورد از رهبر انقلاب" هم همین تصاویر با کادرها و نماهای بسته تر وجود دارد.  دوسه عکس هم که انبوهی از جمعیت و فقط جمعیت را نشان می دهد از همین زمین فوتبال است.
پس استقبال آنطور هم گفتند "پرشور" نبوده و فاصله بین جمعیت حاضر و حتا چمن زیر پایشان معلوم است.
 حالا جالب است بدانید که برای همین سفر بنا بر اعلام "معاونت استانی" صدا و سیمای حکومت مستقر  44 گروه رادیویی، تلویزیونی و خبری همراه با تیم آقای خامنه ای به استان خراسان شمالی سفر کرده اند. بنا بر همین گزارش صدا و سیما از این 44 گروه 16 گروه تصویر برداری و 7 گروه گزارشگری تلویزیون،9 گروه گزارشگری رادیو و 12 گروه خبری هستند که مسولیت دارند تا سفر آقای خامنه ای را به این شیوه که ملاحظه فرمودید "پرشور"گزارش کنند.
حقیقت این است که آقای خامنه ای هم نه از ابتدای رسیدن به رهبری و هم در پی این سالها با این همه اشتباهاتی که مرتکب شد از دخالت در بحث انتخابات و تغییر رای مردم، حمایت از محمود احمدی نژاد، قرار گرفتن در مقابل رای و علاقه مردم، صدور دستور کشتار و زندانی کردن بچه های مردم و نشنیدن صدای اعتراض آنها و در مجموع قرار دادن کشور در این شرایط بسیار  بحرانی و خطرناک حتا با  پخش و نشر این تصاویر مبالغه آمیز نیز محبوبیت و مشروعیتی میان مردم ندارد. آنها هم که در این گونه مراسم شرکت می کنند را معمولن یا مجبور می کنند یا مجبورند که بیایند بلکه حقوق شان قطع نشود از کار اخراج نشوند، ترفیع درجه ای بگیرند یا درجه شان را نگیرند. بچه های دانش آموز را می آورند حالا با تشویق تعطیلی بعد سخنرانی و یا با تهدید عدم حضور مساوی است با کسر نمره انضباط. این است حقیقت. این حقیقت را خودشان هم به خوبی می دانند.
در این سطرهای پایانی هم اصلن  نمی خواهم مثلن این موضوع استقبال و یا عدم محبوبیت آقای خامنه ای را با مراسم بدرقه آیت الله منتظری مقایسه کنم با آن جمعیت عظیم میلیونی در شهر قم که خودش 900 هزار نفر جمعیت دارد. قصد هم ندارم این سفر و استقال "زوری شوری" را با خروش میلیون ها انسان آزاده و ساکت در خیابان های تهران برای حمایت از آقایان موسوی و کروبی مقایسه کنم که داغ مزدبگیران حکومت را تازه کنم.می گذاریم همین دروغ هایی که به خودشان می گویند را خودشان باور کنند. این بادکنک "نظام ولایت مطلقه فقیه" هرچه بیشتر باد شود به زمان ترکیدنش نزدیک تر می شود. ما بخوبی می دانیم و مردم هم آگاهند و می دانند که همین حالا اگر آقایان موسوی و کروبی آزاد باشند، اگر بچه های مردم آزاد باشند  و  بخواهند در هر کدام از گوشه کنار خاک ایران حاضر شوند میلیون ها نفر علاقه مند دارند که بدون این همه ابزار تبلیغاتی که حکومت به کارگرفته است تنها با یک خبر سینه به سینه حاضر خواهند شد. همه می دانند که آنها از همین حقارت خودشان می ترسند و طاقت دیدن عظمت مردم و افراد مورد احترامشان را ندارند.