همه ی داستان ها از یک جایی شروع می شوند و راوی خلاصه از یک جایی ما را وارد مسیر ابتدایی داستان می کند. داستان های زیادی در طول شب ها و روزها، در طول زندگی روایت می شوند و ما ممکن است تنها شنونده یا خواننده اش باشیم ، اما یک وقتی هم می رسد که داستان خودمان شروع می شود. ما وارد می شویم و باید یکی از شخصیت های اصلی قصه باشیم. ما که همیشه با شنیدن یا خواندن داستان دیگران با شخصیت هایش همذات پنداری کرده ایم و همواره در مقام قضاوت ، نظارت یا تصمیم گیری ها و انتخاب ها خودمان را گذاشته ایم جای شخصیت های داستانی حالا باید با تمام آن تجربیات ، سعی کنیم خودمان باشیم.
حالا راوی به من لطف داشته و من هم جزیی از داستان شده ام یا به عبارتی داستان من هم شروع شده است.
حالا راوی به من لطف داشته و من هم جزیی از داستان شده ام یا به عبارتی داستان من هم شروع شده است.
۲ نظر:
Bahram jan salam, a in hameh lotf mamnoon o sepaasgozaram. Dobareh bayad shoroo konam be neveshtan. bad az Fevrier. Tatil keh shodam bishtar minevisam. ghorban e shoma...
nazkhatoun
نازخاتون عزیز
مرسی که چشم هایش را دیدی ، من هم امیدوارم که با رسیدن تعطیلات نوشته های بیشتری بخوانم از شما.
سپاس
ارسال یک نظر