سال تازه نمی شود
بی تو
برای من.
این چند کلمه را توی آخرین جمعه 1384 نوشته بودم، حالا که نگاه می کنم می بینم خیلی چیزها تغییر کرده است. حالا اگر می خواستم چنین کلماتی را پشت هم ردیف کنم، بدون شک با شکلی دیگر و شاید مفهومی دیگر می نوشتم، اما نخواستم دست بزنم به ترکیبش. توی پست این "سال نو" نوشته بودم ؛ مرا پرتاب می کند به عاشقی. حالا اما دیگر به جایی پرتاب نمی شوم ، همین جا هستم، ولی حسش برایم قشنگ بود . گفتم بگذارمش این جا تا شاید اگر عمری بود چند سال دیگر هم ببینمش.
درهمین باره:
سال تازه ( پست قدیمی)
بی تو
برای من.
این چند کلمه را توی آخرین جمعه 1384 نوشته بودم، حالا که نگاه می کنم می بینم خیلی چیزها تغییر کرده است. حالا اگر می خواستم چنین کلماتی را پشت هم ردیف کنم، بدون شک با شکلی دیگر و شاید مفهومی دیگر می نوشتم، اما نخواستم دست بزنم به ترکیبش. توی پست این "سال نو" نوشته بودم ؛ مرا پرتاب می کند به عاشقی. حالا اما دیگر به جایی پرتاب نمی شوم ، همین جا هستم، ولی حسش برایم قشنگ بود . گفتم بگذارمش این جا تا شاید اگر عمری بود چند سال دیگر هم ببینمش.
درهمین باره:
سال تازه ( پست قدیمی)
۱ نظر:
بهرام جان تسلیت.
توی پست قبلی ات نتوانستم کامنت بگذارم.
ارسال یک نظر