بدون شک این کاری که می کنم وبلاگ نویسی نیست، اما وب لا ک نویسی که هست. تازه هیچ کدام این ها که نباشد، نویسی که هست، چون خلاصه یک چیزهایی را می نویسم.نمی دانم شاید هم هیچ کدام این ها نباشد.
حالا مدتی هست که فکر می کنم باید تغییری در سر و وضع چشم هایش بدهم. گاهی حتی فراتر می روم و به تغییرات جدی تر فکر می کنم. یعنی باید با برنامه بروم جلو تا بلکه بتوانم از این یک نواختی که گریبان این جا و خودم را گرفته ، خلاص شوم.
حرف برای گفتن دارم، یعنی خیلی هم دارم، فقط باید کمی از این چارچوب های معمول خارج بشوم و کمی تعریف شده تر کار کنم. انگیزه هم می خواهد که خلاصه جورش می کنم. نزدیک عید هم هست ، شاید برای سال نو این تغییرات را ایجاد کردم. شاید که نه ، حتمن این کار را می کنم. این جا را دوست دارم و همین طور مخاطبان وبلاگم را، به همین خاطر هم حتمن با انرژی بیشتری شروع می کنم.
حالا مدتی هست که فکر می کنم باید تغییری در سر و وضع چشم هایش بدهم. گاهی حتی فراتر می روم و به تغییرات جدی تر فکر می کنم. یعنی باید با برنامه بروم جلو تا بلکه بتوانم از این یک نواختی که گریبان این جا و خودم را گرفته ، خلاص شوم.
حرف برای گفتن دارم، یعنی خیلی هم دارم، فقط باید کمی از این چارچوب های معمول خارج بشوم و کمی تعریف شده تر کار کنم. انگیزه هم می خواهد که خلاصه جورش می کنم. نزدیک عید هم هست ، شاید برای سال نو این تغییرات را ایجاد کردم. شاید که نه ، حتمن این کار را می کنم. این جا را دوست دارم و همین طور مخاطبان وبلاگم را، به همین خاطر هم حتمن با انرژی بیشتری شروع می کنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر