شنبه

جامعه چرتی ! اجتماع خوابزده!!

بی ربط به مرگ دو دانشجو!

یکی را توی بازداشتگاه امر به معروف همدان کشتند ، دیگری را توی یک بازداشتگاه به قول خودشان امنیتی در سنندج. آن یکی دخترکی معصوم بود که جرمش نشستن درکنار نامزدش. این یکی را که تازه جوانی بیش نبود به جرم زبان درازی به حکومت توی دانشگاه گرفتند و توی بازداشتگاه انقدر زدندش تا مرد.
قربان زبان و قلم علی حاتمی بروم که چقدر خوب وصف حال ما ملت خوابزده را بیشتر از بیست سال پیش نوشته و فیلم کرده بود. وقت دنبال کردن اخبار یاد دیالوگ زیبای مرحوم جهانگیر خان فروهر در هزاردستانش افتادم . باور کنید بی ربط با حال و روز امروزمان نیست . با خواندن اخبار و دیدن تصویر معصوم هر دو خواب باید از هر چشمی فرار کند ، اما ما انگار خواب برایمان مهمتر از هر چیز دیگری است. شاید نوبت ما هرگز نرسد ولی ...
ببینیدش:


هیچ نظری موجود نیست: