در سفری چند روزه بودم و نه دسترسی به اینترنت داشتم و نه وقتش را. همین هم باعث شد که جا بمانم از اتفاقاتی که دوست داشتم نظری درباره شان داشته باشم. اولی اش همین نمایشگاه دلارا بود که حسابی دلم می خواست درباره انتشار اخبارش فعال باشم، چرا که او همشهری است و همین طور چون فکر می کنم او با این روح و روحیه، مستحق اعدام نیست. هر چند که نبودم اما با نگاه کوتاهی که به وبلاگ دوستان انداختم، دیدم که سنگ تمام گذاشته اند برای این دختر و البته در این میان زحمت های آسیه واقعن ستودنی است که خستگی ناپذیر بوده در این مدت.
دوست داشتم نزدیک باشم و حداقل سری به نمایشگاه بزنم ، اما قسمت نبوده انگار وخب دوستان به جای ما. به آن 40 یا 50 نفری از دوستان که سری به این وبلاگ می زنند توصیه می کنم که اگر تا امروز برای دیدن نقاشی ها نرفته اند ، در صورت امکان حتمن به جای من سری به نمایشگاه دلارا بزنند. البته این را هم بگویم که گویا فرصت زیادی هم نمانده چون تا چهارم آبانماه نمایشگاه برگزار می شود.
نقاشی های دلارا تا چهارم آبان ماه در گالری گلستان واقع در خیابان دروس، شهید کماسایی،شماره 42 منتظر ملاقات با دوستان است.
آرزو می کنم که دلارا هرچه زودتر از اعدام که واقعن حقش نیست رها شود و طعم آزادی را بچشد.باشد که چنین باد.
۱ نظر:
حالا از کجا می دونی که نرفتیم؟ از شوخی گذشته یک بار تنها رفتم و قرار است فردا هم با یکی از دوستان برویم نمایشگاهش البته اگر باز باشد. ولی رفیق نمی دانم این چه بلایی بوده که سرش آورده اند که سیاهی در آثارش جای رنگ نمی گذارد. یا شاید من این طور دیدم.
ارسال یک نظر