شنبه

سینما گریه

بعضی وقت ها لازم است یک فیلم گریه دار را تنهایی ببینی و خودت را ول کنی تا هرچه قدر که دلت می خواهد و چشمت یاری می کند گریه کنی. اشک ریختن ، حال عجیبی به آدم می دهد، بخصوص که اتاق را تاریک کرده باشی و لم داده باشی جلوی تلویزیون، سیگار را ترک کرده باشی و پاییز باشد و باران ببارد و تو پنجره ها را توی سرما باز گذاشته باشی و تنها باشی . فیلم حالا هر چه می خواهد باشد، امریکایی، هندی ، ایرانی ، ترکی ،چینی، فرانسوی ... از هر رقم که باشد فرقی نمی کند، فقط کافی است یکی دو صحنه گریه دار داشته باشد. آن وقت می توانی خودت را ول کنی و در سکوت به هق هق بیافتی. نه فقط برای مرد خوب یا مرد بد و یا دختر بینوای فیلم که برای خودت هم گریه کنی. حال عجیبی به آدم می دهد. بعدش احساس سبکی می کنی و به همه از دوباره و از نو فکر می کنی. به همه چیز، به همه کس، حتا آنهایی که توی زندگی ات نقش منفی بازی کرده اند، بعدش احساس تازگی می کنی و می خواهی همه چیز را از نو نگاه کنی.
بله این ها همه محصول سیر در سینما گریه است.

سینما گریه ، سیانس آخر شب جمعه

هیچ نظری موجود نیست: