سه‌شنبه

ماندگاری اردشیر محصص

خبرهای این چند روز را که دنبال می کردم به حرف های بی شرمانه ی حمید رسایی واعتراضش به دفن پیکر بی جان یک هنرمند در وطن رسیدم، با خواندن حرف های او دیدم که بعضی از آدم ها چه قدر می توانند از مرز انسانیت سقوط کنند. این که هنرمندی مثل "اردشیر محصص" چه عقیده ای داشته به نظرم نمی تواند دلیل محکمی باشد که از به خاک سپردن پیکر بی جانش در وطن نیز جلوگیری کنند. اصلن چه طور می تواند آدمی خودش را قانع کند که درباره یک هنرمند که دیگر دستش از دنیا کوتاه است چنین اظهار نظر کند. آیا او به آینده خودش کمی اندیشیده ؟ آیا کسی مثل این حاج آقا و دوستانش در کیهان از این نمی ترسند که با این اظهارات و نوشته ها در میان آیندگان هم کسانی پیدا شوند که مثل آنها فکر کنند و مخالف آنها باشند و بعد حتا از استخوان های پوک شان هم نگذرند . به گمانم این موضع گیری ها و اظهارات عین بی انصافی و کینه ورزی است. اگر به این بی شرمی نمی گویند ، چه نامی می توانیم به این اظهارات بدهیم.
نیک می دانم و می دانند که کسانی مثل اردشیر محصص تا دنیا هست و تاریخ و هنر ، ماندگار خواهند بود. این را هم می دانم این کسانی که امروز مثل رسایی و کیهان اظهار نظر می کنند، چون از ماندگاری هنرمندان آگاه اند می خواهند خودشان را با این واکنش های حتا منفی طوری به بزرگانی مثل او ربط بدهند تا حتا اگر شده با یک نقش بد و کثیف هم در آینده از آنها به بهانه این بزرگان یادی شود. این بیچاره ها با این کار می خواهند خودشان را ماندگار کنند .اما فراموشی تاریخ آنها را می بلعد.
این ترانه بزرگ مرد مو
سیقی ایران را ( که حتا از سنگ قبرش هم واهمه دارندو هر سال آن را می شکنند) تقدیم می کنم به محصص هایی که زنده هستند:

خاک: فریدون فروغی

۲ نظر:

ناشناس گفت...

به نظر من یکی از بزرگترین علل فساد اخلاق ترس است، و آنها از همه چیز می ترسند.

بهرام رفیعی گفت...

متین عزیز
بله همین طور است که می گویی، ترس بزرگ ترین بدبختی قدرت مداران است. ممنونم که دوست خوبی چون تو نوشته هایم را می خواند.
امید به دیدار