پنجشنبه

او قهرمان خواهد ماند


نامه خداحافظی علی کریمی از تیم ملی را که خواندم ، درحالی که بسیار احساساتی شده بودم اما پی به هوشمندی و درایت علی کریمی هم بردم. او می داند مردم کیستند و تاریخ چیست. او خوب می داند که قهرمان واقعی کسی است که قلب مردم را تسخیر و به نیکی خودش را در تاریخ ثبت کند. علی انسان بزرگی است، او دنیا را دیده و کتاب زیاد می خواند. حرف زدنش با آدم های مشهور تاریخ مصرف داری مثل علی دایی(با مدرک مهندسی اش) فرق می کند. او تختی را شناخته و می داند رمز محبوبیتش در کجاست.
وقتی چند ماه پیش بی رودربایستی درباره فوتبال مسموم ایران و سلطنت علی آبادی و نوچه اش کفاشیان و نوچه ی نوچه اش دایی حرف هایش را زد، می دانست که چه پیش خواهد آمد ، اما ذره ای واهمه نکرد، چون علی می دانست این ها می گذرد و روسیاهی برای ذغال می ماند. می دانست حرف حق را باید زد تا مردم خودشان قضاوت کنند.
علی که امروز دو همبازی انزلی چی* (پژمان نوری و مازیار زارع) دارد می داند رمز موفقیت "سیروس قایقران" ، کاپیتان سال های نه چندان دور تیم ملی یا کسی مثل پرویز دهداری در چه بود. می داند که روش بی "منش" آدم را موفق نمی کند. او می داند برای چه تختی ،سیروس یا دهداری در جای جای ایران محبوبندهنوز. گمان می کنم او در سوگواری سیروس بوده یا دست کم شنیده که چطور مردمی که از جای جای ایران آمده بودند توی استادیوم تختی انزلی یکصدا حتا مرده سیروس را به طرف خود می خواندند؛ سیروس بیا اینجا، و سیروس که دستش از دنیا کوتاه بود روی شانه ی دوستان محبوبش به سمت تماشاگران می رفت.
علی می داند راز ماندگاری چیست. او می داند یک فوتبالیست موفقی مثل خودش چند سال می تواند توی زمین حکمرانی کند و چطور می تواند تا تاریخ هست بر قلب مردم حکم براند. همین دانش و بینش اوست که باعث می شود توی یک بازی معمولی لیگ برتر ایران صد و ده هزار نفر را به استادیوم آزادی برود(بازی پرسپولیس و پگاه) و 120 دقیقه او و تیمش را تشویق کنند.او خوب می داند که تشویق مردم فقط به خاطر فوتبالش نیست و در حقیقت دهن کجی بزرگی است به نابخردان قدرت مدار.
می دانم خیلی ها دوست دارند او بازهم برای تیم ملی بازی کند، حتا خودم هم چنین آرزویی دارم ، اما می دانم که او درست ترین کار ممکن را کرده است. حتا اگر او را به تیم ملی برگردانند! که بعید می دانم باز هم در ذات حرکتش توفیری ایجاد نمی کند.
علی کریمی به راستی یک جادوگر است، جادوی او محبوبیت اوست. پس بگذاریم او همچنان جادوگری کند.

* اهل بندرانزلی

۳ نظر:

ناشناس گفت...

آقا با خوندن پستت اشک چشمام در اومد.قشنگ نوشتی!

ناشناس گفت...

بهرام جان
منهم عقیده دارم نگاه علی کریمی به امروز نیست، او به دورترها نگاه میکنه.با اکثر حرفهایت در این وبلاگ موافقم.از این به بعد دنبال میکنم نوشته هایت را.موفق باشی.

بهرام رفیعی گفت...

شاهزاده آندره ی عزیز
ممنون که سرزدی و نوشته ام مورد پسندت واقع شد، درباره اشک هم باید بگویم که واقعن اشکمان را درآورده اند در هر موردی، اما می دانم که پیروزی مان با چشمان اشکبار زیباتر و ماندگار تر خواهد ماند. تاریخ این را ثابت می کند.