پنجشنبه

ما در کتاب تو می شکوفیم...

***
جاده ها با خاطره قدم های تو بیدار می مانند
که روز را پیشباز می رفتی،
هرچند
سپیده
تو را
از آن پیشتر دمید
که خروسان
بانگ سحر کنند.
***
مرغی در بال های یش شکفت
زنی در پستانهایش
باغی در درختش.

ما در عتاب تو می شکوفیم
در شتابت
مادر کتاب تو می شکوفیم
در دفاع از لبخند تو
که یقین است و باور است.

دریا به جرعه یی که تواز چاه خورده ای حسادت می کند.


پس نوشت: این سطرها قسمت های دوم و سوم است از
شعر "سرودی برای مرد روشن که به سایه رفت" احمد شاملو

در همین باره:
مراسم بزرگداشت شاملو به خشونت کشيده شد

شاعرکشان در امامزاده طاهر


هیچ نظری موجود نیست: