سه‌شنبه

اره داشتم می گفتم...



چه قدر نشستیم و سیگار کشیدیم و با آن لیوان های بزرگ قهوه خوردیم. یادش به خیر. حتا آنهایی که از قهوه یا همین کافی بدشان می آمد هم توی تحریریه به طعم و عطر قهوه و سیگار عادت کرده بودند. از آن همه خاطرات، تنها تلخی طعم قهوه و سیگار هنوز زیر زبانم مانده.


۱ نظر:

ناشناس گفت...

بهرام جان دوباره اون روزای خوب از راه می رسه و می تونی مثل گذشته جایی که دوست داری زندگی کنی و بنویسی.