شنبه

چرا می نویسم حکومت مستقر ؟!


دو تن از دوستانی که به این وبلاگ سر می زنند، پرسش مشترکی را مطرح کرده اند در باره این که چرا در نوشته هایم از واژه های "حکومت مستقر" و یا "دولت مستقر" استفاده می کنم؟

اول این نوشته باید عرض کنم به هزار و یک دلیل ، اما چون پرسش جالبی است به نظرم ممکن است برای دیگران هم بوجود آمده باشد لازم دانستم درباره اش توضیح مختصری بدهم هرچند که همین هم در مختصر نمی گنجد ؛
پس از انتخابات 22 خرداد سال گذشته که هیچ شباهتی به انتخابات نداشت و در حقیقت یک کودتا از سوی جناح حاکم باهمکاری نهادهای نظامی بود،و همچنین حوادث پس از آن که با سرکوب و کشتار مردم معترض و بازداشت صدها تن از فرزندان این آب و خاک همراه بود بسیاری از تعاریف و اصول حکومت ایران در هم شکست و به نوعی وارونه شد.
در این باره من در کنار بسیاری از همکارانم در رسانه های مختلف از ابتدا بر بکار بردن واژه هایی نظیر "دولت کودتا" و یا "کودتاگران" تاکید داشتیم و بدون هیچ هماهنگی در هر جایی که قلم می زدیم حال با نام یا بی نام و چه در گزارش ها و چه درانتشار اخبارروزانه درباره ایران از این واژه ها استفاده می کردیم، اما با گذشت زمان و دیدن عملکرد دولت و حکومت فعلی تاکید آنها بر سرکوب و کشتار مردم، نادیده گرفتن اصول مختلف قانون اساسی به دفعات مختلف رفته رفته از بکار بردن واژه های "کودتاگران" و "دولت کودتا" به استفاده از واژه های "حکومت مستقر" و "دولت مستقر" رسیدیم.
من به شخصه وقتی می نویسم "حکومت مستقر" و یا "دولت مستقر"دقیقن هدفم این است که بیان کنم این حکومت فعلی ؛ "جمهوری اسلامی" نیست؛ چون به واقع نه جمهوری است و نه اسلامی. نه این که بخواهم از "جمهوری اسلامی" گذشته دفاع کنم ،نه به هیچ وجه، اساسن کار من این نیست، بلکه هدفم گوشزد کردن این نکته است که جمهوری اسلامی مورد نظر تعاریفی داشته که این حکومت که خود را با آن نام معرفی می کند، نه تنها به هیچ کدام از اصول قانونی اش وفادار نبوده است بلکه بارها آن اصول را هم نقض کرده است.(بویژه در این باره معتقدم حکومت فعلی به هیچ وجه شرایط اصل 1 قانون اساسی را دارا نیست و چنانچه هم اکنون درباره نوع حکومت همه پرسی برگزار شود، نظر مردم گزینه ای غیر از حکومت فعلی خواهد بود، حداقل اش این است که حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر مردم این نیست. اگر کسی نظری غیر از این دارد می شود یک همه پرسی آزاد و قانونی برگزار کرد تاببینم نتیجه چه خواهد بود)
به این ترتیب در یکسال گذشته شاهد بوده ایم که بارها اصول مختلف قانونی کشور نادیده گرفته شد؛ نهاد های نظامی (نهادها و سازمان های زیر نظر رهبری) پیش از انتخابات و در انتخابات دخالت آشکار کردند، رییس دولت برگزار کننده ی انتخابات از هیچ امکانی برای پیروزی مجددش در انتخابات صرفنظر نکرد، از پخش سیب زمینی و سکه برای خریدن رای بگیرید تا وام های چند میلیونی، انتشار تعرفه های غیر قانونی رای گیری. صدا و سیمای این حکومت مستقر در عین بی عدالتی تنها تریبون های مختلف اش را در اختیار کاندیدای خاص(محمود احمدی نژاد و حامیانش) قرار داد. اعضای شورای نگهبان که باید ناظر انتخابات بودند، مواضع حمایتی نسبت به یک کاندیدا داشتند، پس از برگزاری انتخابات دستگاه قضایی همین حکومت بهترین فرزندان این مرز و بوم را به اتهامات واهی بصورت گسترده بازداشت و مورد شکنجه قرار داد و در دادگاه های فرمایشی آنها را بدون در نظر گرفتن حقوق قانونی شان محاکمه و به حبس های طولانی مدت محکوم کرد. همین "حکومت مستقر" به مردم اجازه نداد اعتراض کنند و با قرار دادن نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی در مقابل مردم آنها را به خاک و خون کشید. رهبری نظام که باید عادل باشد هم در مقابل مردم موضع گرفت و دستور سرکوب و کشتار مردم را بی توجه به اعتراضات کاندیداها و مردم معترض در نماز جمعه 29 خردادماه صادر کرد.
این موارد که تنها گوشه ای است از آنچه روی داده، خود به تنهایی موارد مختلف اصل 3، 4، 5، 6، 9، 11 و البته اصول 22، 23 ، 24، 25 ، 26 و 27 قانون اساسی از اصلی ترین اصول قانون کشور که حکومت را "جمهوری اسلامی" می کند، نقض کرده و نادیده گرفته است.
نمی خواهم با مقایسه های قانونی و بر شمردن اصل های قانون اساسی "جمهوری اسلامی" مورد نظر مثلن از اصل 107 گرفته تا اصل 111 که درباره رهبری نظام جمهوری اسلامی،شرایطش و اختیارات و نظارت بر کار اوست و به کرات در یکسال گذشته نادیده گرفته شده است و یا موارد قانونی مانند اصول 156 و 157 (اصول تعریف وظایف و اختیارات قوه قضاییه) و همچنین اصول مربوط به احزاب و یا موارد بی شمار دیگر که آنها هم هیچ کدام در کشور اجرا نشده و هر روز نادیده گرفته می شوند مانند موارد بی شمارتخلفات قانونی دولت احمدی نژاد شما را خسته کنم، چون بحث به درازا خواهد کشید و باید همان هزار و یک دلیل که در ابتدای نوشتار عرض کردم را توضیح بدهم.
بهرترتیب، از آذرماه سال گذشته و بویژه از حوادث عاشورای خونین سال گذشته به بعد من به شخصه خودم از بکار بردن واژه های "کودتاگران" و "دولت کودتا" در نوشته هایم قانع نمی شدم.به این ترتیب که آن را ناکافی و نارسا می دانستم. چون موارد ظلم و جور حاکمیت فرای رفتارهای غیرقانونی بود و تاکید خود آنها بر این رفتار نشان می داد که به هیچ وجه حتا به "جمهوری اسلامی" مورد نظر خودشان هم وفادار نیستند. صحنه های رد شدن خودروی پلیس از روی شهروندان، پرت کردن مردم از روی پل، شلیک مستقیم به معترضان وقتی با رفتارهای گذشته همچون حمله به کوی دانشگاه، کشتن مردم در روزهای خرداد و تیر در خیابان ها، حوادث کهریزک و ... همگی در کنار هم قرار می گرفتند به خوبی بر این امر گواهی می دادند.
البته همین قدر هم بگویم که بکار بردن واژه های "حکومت مستقر" و یا "دولت مستقر" به جای "حکومت و یا دولت جمهوری اسلامی" ابتکار و ایده ی من نیست، اما بنده به عنوان موافق بر آن تاکید دارم و مدام آن را تکرار خواهم کرد.
گمان می کنم بار معنایی "حکومت و یا دولت مستقر" مادام که تکرار شود و در خاطرها بماند، دو نکته را بسیار پررنگ می کند، یکی این که یادآوری می کند این حکومت و دولت نه "جمهوری" است و نه "اسلامی" و خب به این ترتیب " قانونی" هم نیست چون وفادار به اصول قانونی خود وضع کرده هم نبوده است. نکته دوم هم این که این واژه ها علاوه بر بار معنایی که در آن نهفته است بر موقتی بودن و فعلی بودن حکومت و دولت تاکید می کند و یادآور امید و گذرا بودن این شرایط خواهد بود.

امیدوارم که توضیحاتم کافی بوده باشد.
پس نوشت؛ همه موارد قانونی ذکر شده را لینک کرده ام برای مطالعه

۳ نظر:

ناشناس گفت...

تشکر برا وقتی که گذاشتین، من جوابم را گرفتم

ناشناس گفت...

هم‌وطن عزیز

آزادید که دولت و رئیس‌جمهور منتخبِ ملت را هرگونه که علاقه‌مندید، مخاطب قرار دهید؛ اما بدانید که نوع مواجهه‌ی‌ خودبرتربینانه‌ و ناآگاهانه‌ی‌تان با رئیس‌جمهور و دولت‌اش‌، از ارزش و اعتبار انتخابِ مردمان نخواهد کاست.

البته وقتی داعیه‌دارانِ عقلانیت، آزادی‌خواهی و مسالمت‌جویی، این‌چنین بی‌رحمانه و دگم‌اندیشانه، سعی در حذف و نادیده‌انگاشتنِ رأی و نظر قشر عظیمی از هم‌وطنانِ خود دارند، بیش از این هم نمی‌توان انتظار داشت!

امید، که به‌خود آیید.
با احترام

ـــــــــــــــ
این لینک را هم ببینید:
http://are.mihanblog.com/post/821

بهرام رفیعی گفت...

ناشناس عزیز ممنونم از این که وقت گذاشتی و خواندی نوشتار را. اما بنده اصلن از موضع بالا به این ماجرا نگاه نکرده ام، در تمام این نوشتار با موارد قانونی که آورده ام کمی تامل بفرمایید، اساسن اگر طرف مقابل حالا به زعم شما حداکثری اهمیتی برای حداقلی قائل بود که این همه فجایع رخ نمی داد و کشور یک سال در بحران بسر نمی برد.
خواهشم این است یک بار دیگر بی طرفانه نوشتار را بخوانید، بر موارد قانونی ونکاتی که گوشزد کرده ام تامل بفرمایید و دوباره اگر موردی بود من در خدمتتان هستم
سلامت باشی