نمی دانم چه طور و به چه زبانی باید از او که سوای دوستی یکی از شاعران و عکاسان مورد علاقه ام هم هست، تشکر کنم. واقعن تصاویر مرا هیجان زده و بی نهایت خوشحال کرد. همین قدر می نویسم کوروش جان که چشمان مهربانت را می بوسم از دور.
پس نوشت: طاقت ندارم تک خوری کنم، برای همین بی اجازه صاحب میهمانی آرش عزیز و همسرش رافونه و همین طور روزبه جان و سولماز را هم به میهمانی کورش دعوت می کنم تا با دیدن عکس ها هوایی عوض کنند و گیلان خونشان کمی بالا برود.
پسا پس نوشت: مری عزیز و همسر مهربان اش هم از طرف من دعوت ، کوروش دست و دل بزرگی دارد، می دانم به همه خوش می گذرد.
۴ نظر:
سلام
آقا بهرام خیلی باحالی
پژمان
مخلص آقا پژمان گل هم هستیم، داداش دوستت دارم، مرسی که اومدی این جا .
راستی دایی
داداش کوچیکمو یادت رفت
مجتبی
در ضمن جاتون خیلی خالیه
فوتبالو استخرو
یادش بخیر
تا چند وقت دیگه وب منم راه میفته
آقا پژمان گل مگه می شه اون چشای خوشکل مجبتا یادم بره عزیز. نیست خیلی کوچولو بود منم همون جوری یادمه. راست گفتی از طرف من ببوسش و یه نمه لپش رو بکش.
به همه سلام برسون
ارسال یک نظر