شنبه

Gran Torino را حتمن ببینید


او هرگز پیر نمی شود. برای من که این طور است و می دانم بسیاری از علاقه مندان سینما در این مورد با من هم عقیده هستند. کلینت ایستوود همیشه جوان و خوش فکر خواهد ماند. او همیشه چیزی در آستین اش دارد که بتواند همه را غافلگیر کند. شاید گفتن این جمله که او واقعن یک فیلم ساز بزرگ است، کلیشه ای باشد اما باور دارم که در باره ی او نمی توان از این کلیشه فرار کرد ؛ چون او با ساخته هایش همه را مجبور می کند تا از این جمله ی کلیشه ای بصورت همیشگی درباره اش استفاده کنند.

Gran Torino در دوهفته اول نمایش اش تمام پیش بینی ها درباره گیشه را به هم ریخت و همچنان پیشتاز فروش در سینماهای آمریکای شمالی بوده و به گمانم همچنان باشد.(به صفحه اول سایت های سینمایی نگاه کنید نامش را در صدر می بینید) تمام کسانی که شغل شان رصد کردن بازار فروش هالیوود است هم گویا با این ساخته کلینت غافلگیر شده اند. نه این که انتظارش را نداشته اند، نه، اما انگار پیش بینی چنین استقبالی را نمی کردند.

هر چند تماشاگران حرفه ای سینما زمان تماشا می دانند که به دیدن یک فیلم واقعن سینمایی از یک کارگردان حرفه ای و باهوش آمده اند ، اما شاید برای بعضی ها که خیلی حرفه ای نیستند Gran Torino در نگاه اول یک فیلم جمع و جور و کسل کننده به نظر برسد. اما همین دسته از تماشاگران هم وقتی که تیتراژ پایانی فیلم با ترانه بسیار زیبایش روی پرده نقره ای پخش می شود تازه متوجه می شوند که درتمام زمان پخش فیلم مجذوب داستان و محو تماشای فیلم بوده اند و پاپ کورن شان دست نخورده مانده است. وتازه ماجرا درست پس از پایان فیلم شروع می شود ، همه احتمالن اول تلفن شان را روشن می کنند و به نزدیک ترین دوستان شان زنگ می زنند و می گویند که حتمن به سینما رفته و Gran Torino را ببینند، بعد به جای این که به نزدیک ترین بار بروند و آبجو یا ویسکی بنوشند ترجیح می دهند کمی قدم بزنند و درباره فیلم فکر کنند یا شاید درباره زندگی، آدم ها ،تنهایی ها ، بدی ها یا خوبی ها و شاید حتا درباره روابط خودشان.

به گمانم دلیل موفقیت فیلم جدید کلینت ایستوود فیلمی که از ستاره های هالیوود استفاده نکرده ، لوکیشن های محدودی دارد و از شخصیت های کمی در داستان برخوردار است اما بسیار خوش ساخت است این بوده که تماشاگرانش را هم تبدیل به بیلبورد ها و تیزرهای تبلیغاتی برای خودش کرده است. درست مثل حالای من.

توصیه می کنم اگر سینماهای نزدیک شما Gran Torino را نمایش می دهند از دستش ندهید یا اگر به هیچ وجه امکان نمایش در سینما وجود ندارد به هر ترتیبی شده تهیه کنید و ببینیدش.


پس نوشت: راستش درباره داستان فیلم چیزی ننوشتم ، گفتم خودتان ببینید بهتر است. شاید به زودی درباره اش نوشتم.


پسا پس نوشت: نمی خواهم دونفر را با هم مقایسه کنم اما به نظرم هرچه قدر که وودی آلن با پیرتر شدنش سعی می کند با ساختن داستان های عجیب و غریب و سک سی بگوید که جوان و امروزی است برعکسش کلینت ایستوود در عین پیری نشان می دهد که با سادگی در روایت بدون تکیه بر ستاره ها و بی روایت داستان های عجیب و غریب هم می توان جوانی کرد و امروزی بود. (دق می کردم اگر این مقایسه را نمی نوشتم)


۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام بهرام جان

از سرمای زیر صفر نیویورک من هم پیروزی تیم محبوب را تبریک می گویم. هر چند به قول خودت بی امپراطور روح تیم گم شده و کم کم شور آن دوره را ندارد اما امیدوارم واسه رو کم کردن این استقلالی ها که شده روزهای آینده روزهای خوبی باشه.... راستی خوب شد این یارو لوکا هم هوا رفت ها و گرنه دوباره بدبختی داشتیم... اردتمند

اصغر نوربخش گفت...

بهرام عزيز سلام.
خوبي داداش؟
خوشحالم كه حسابي در حال خوشي.
داداش به ما هم سر بزن، پوسيديم توي اين غربت. به شهرام عزيز و عزيزان ديگر هم سلام برسان.
باصفا باشي و بماني.