شنبه

درد

این درد

در این وقت خوب

توی این باران

میان این همه پاییز

چه قدر درد می کند.

این درد

روی زبان

توی قلب

در مغز

یک جایی میان تمام خاطره ها

هی درد می کند.

این درد

ول نمی کند

یکریز درد می کند .

این درد

همیشه

درد می کند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

اندوهگین
اندوهگین
اینسانم ای درد
کو آن نمایانی که از دردم به رخ زردی دهد
زردی دهد
زردی دهد
زرد
برگیرد این وامانده از ره رهگذر را
بنشاندم در پای رفتن های خود
آن جلوه
آن گرد
یاد این بخش از یک شعر جواد مجابی افتادم