1.
داروگ
خشک آمد کشتگاه
در جوار کشت همسایه.
گرچه می گویند:«می گریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران.»
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
بربساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد
--چون دل یاران که در هجران یاران--
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
2.
ترا من چشم در راهم
ترا من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ "تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام. در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم.
پس نوشت: یک نوشتار جالب از"شوکا صحرایی"به همراه چندین تصویر زیبا از نیما که خودش از خودش گرفته در سایت "جدید آنلاین" منتشر شده بود که آن را هم می توانید این جا بخوانید.
*نه ، او نمرده است: نام شعری است از نیما.
خیلی از شعرهای نیما را می توانید در آوای آزاد بخوانید.
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم.
پس نوشت: یک نوشتار جالب از"شوکا صحرایی"به همراه چندین تصویر زیبا از نیما که خودش از خودش گرفته در سایت "جدید آنلاین" منتشر شده بود که آن را هم می توانید این جا بخوانید.
*نه ، او نمرده است: نام شعری است از نیما.
خیلی از شعرهای نیما را می توانید در آوای آزاد بخوانید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر