خواب تو خواب
1
مي ترسم
مي ترسم رسوا شوم
همه با دست نشانم بدهند
و بگويند
او هرشب خواب مي بيند
2
چه مي دانم چرا مي ترسم؟
شايد مي ترسم رسوا شوم
که هنوز
خواب ترا مي بينم
3
در بيداري گفتم
ديگر نمي خواهم ببينمت
و تو در خواب
اصرار مي کني که
بيا باز ببينمت
4
تو
توي اتاق خواب من چه مي کنی؟
توي خواب من.
مگر نگفته بودم
بهتر است تمامش کنیم
5
خواب مي بينم
که ترا
از اتاق خوابم
بيرون مي کنم
این پنج تکه را نمی دانم چرا نوشتم اما می دانم که از روی ترس نوشتم نه از روی عشق یا چیزی شبیه آن.
تازه در همین مورد:
۱ نظر:
ای ول
فکر قشنگی بود
ارسال یک نظر