نصرت رحمانی شاعر عجیبی است. این که چرا نوشتم ؛ است . دلیل دارد، من فکر می کنم او از معدود شاعرانی است که در شعرش زندگی می کند و هنوز زنده است. این تکه شعرش را بخوانید:
آغاز انهدام چنین است
اینگونه بود آغاز انقراض سلسله مردان
یاران
وقتی صدای حادثه خوابید
بر سنگ گور من بنویسید:
یک جنگجو که نجنگید
اما ... شکست خورد
رضا حیرانی صاحب کافه کلمه گویا به خانه ای نو کوچ کرده است . در کافه کلماتش خواندم که به دیدار نصرت رفته است .گفتم خوب است یادی کنیم از شاعر هرچند که یادش همواره زنده است.
وبسایت جدید رضا حیرانی
در همین مورد:
خدا غم را آفرید، نصرت را آفرید
ای بی تو من خراب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر