چهارشنبه

مناسبت نمی خواهد یاد یک شاعر

بیژن جلالی را از وقتی که با اشعارش آشنا شدم ، فراموش نمی کنم. او با شعرهایش در خاطرم برای همیشه ماندگار است.شعرهایش برایم در عین سادگی هرکدام راز یک کشف بزرگ است. او در تنهایی ، عشق و زندگی را کشف می کرد و چگونگی این کشف را برای ما می نوشت. افسوس می خورم که کمتر می نویسیم درباره ی او.

یکم

من به دنبال حرفی می گردم

ناگفته و ناگفتنی
از این رو دستم به سوی
کتابی نمی رود
و چشمم بیهوده گوشه اتاق را
تماشا می کند

دوم

برای دیدن تاریخ روز

تقویم را باز می کنم
و تعجب می کنم از اینکه
روزها طبق پیش بینی تقویم
به پیش می روند

یادش گرامی

در همین مورد:
بیژن جلالی و تماشای باران ها

بی عشق همه نعش کشن

زندگی این است؟!

۳ نظر:

ناشناس گفت...

زیبا بود برادر
یادش گرامی باد برای همیشه. شعرهایش واقعا قشنگ است.مخصوصا عاشقانه هایش

ناشناس گفت...

بهرام جان متشکرم از لطفت.
قالب نو هم مبارک باشه.
فقط تيترها را کمي پر رنگ تر کني به نظر مي رسد بهتر باشد. خيلي بي رمقه.
باز هم متشکر.

ناشناس گفت...

سلام بهرام جان
به روی چشم، سعی میکنم بیشتر در نان و پنیر بنویسم. ولی میدانی تهیه مطلب گاهی وقت زیادی میبرد.

راستی یک آدرس ایمیل اینجا نمیگذاری؟ شاید یکی باهت کاری داشت؟ :D