دوشنبه

روزهای سرنوشت نظام

تا پیش از انتخابات هر روز غروب که پس از پایان کار روزانه با دوستانم در این جا به کافه محل می رفتیم و گپ می زدیم بیشتر بحث هایمان پیرامون نحوه صف آرایی اصلاح طلبان بود و شیوه های کثیف جناح حاکم برای نگه داشتن قدرت. البته در این لابه لا گاهی هم بحث مان بر سر دو کاندید اصلاح طلب یعنی آقایان موسوی و کروبی هم بود که تقریبن هر چهار نفرمان بر روی آقای موسوی توافق داشتیم و او را کسی می دانستیم که می تواند قدم های موثر تری برای مردم بردارد. اما هرچه نزدیک تر به زمان رای گیری می شدیم و شیوه های دو طرف تغییر می کرد و دولت به حمایت از رهبر به روش های تخریبی روی می آورد من به این عقیده بیشتر نزدیک می شدم که این انتخابات ، انتخاباتی سرنوشت ساز در درون حاکمیت خواهد بود.
مدام به دوستان می گفتم که پس از این انتخابات هر کدام از دو گروه به قدرت دست پیدا کند، بدون شک سعی در حذف گروه مقابل خواهد داشت و دیگر حاکمیت نظام از هر دوسو این گردش قدرت را بر نمی تابد. در زمان انتخابات شک نداشتم که آقای موسوی رییس جمهور آینده ایران خواهد بود، اما وقتی در حیرت تمام در شب شنبه دیدم که رای را چگونه به نفع احمدی نژاد تغییرداده اند دیگر این برایم مسلم شد که گمانم کاملن درست بوده است و این بار آقای خامنه ای این نکته را فهمیده و خودش در این کار پیش دستی کرده است. اما تنها نکته غیر قابل فهم برای من این بود که آیا او و تحلیل گرانش فکر نارضایتی و ایستادگی مردم را هم کرده بودند یا نه؟
حالا که وارد روز سوم پس از انتخابات یا همان انتصاب احمدی نژاد شده ایم ، ایستادگی مردم و آقای موسوی را که می بینم این نکته مبهم برایم قابل فهم تر می شود که جناح حاکم فکر هرچه را که کرده بودند این یکی را پیش بینی نکرده بودند. در حقیقت ایستادگی آقای موسوی ، حمایت آقایان هاشمی ، خاتمی و بسیاری از چهره های اصلاح طلب و همین طوربرخی از مراجع تقلید نیز این موضوع را تایید می کند چنانچه مردم و ایشان در این قضیه (تقلب در انتخابات و قبضه کردن قدرت) کوتاه بیایند دیگر فرصتی برای جبران و حضور نخواهند یافت. پس این آخرین فرصت است. امیدوارم همگی به هر نحو ممکن قدر این تنها فرصت را بدانیم و کوتاه نیاییم که اگر چنین شود ایران به افغانستان یا عراقی دیگر بدل خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست: