این نوشته را روز 11 اردیبهشت 1383 در روزنامه اعتماد نوشته بودم برای درگذشت کیومرث صابری فومنی یا همان گل آقای معروف. راستش او را بسیار دوست داشتم و فکر می کنم خیلی کسان فارق از تفکرات سیاسی و دسته بندی های فکری نیز او را دوست داشتند واز طنازی هایش لذت فراوان می بردند. دیروز سالروز درگذشتش بود و چه حیف که افکار عجیب و غریب حافظه و یادش را از ذهنم دور کرده بود. دوست داشتم نوشته ی تازه تری بنویسم درباره اش اما حیف که دیر شد. بهر حال خواستم با تجدید انتشار این نوشتار یادی کنم از او که در نوع خودش کم نظیر بود.
صبح روز جمعه يازدهم ارديبهشت، كيومرث صابري فومني مشهور به "گل آقا" و يكي از چهرههاي محبوب و ماندگار تاريخ مطبوعات کشور در بيمارستان مهر تهران درگذشت. گل آقا پس از پيروزي انقلاب اسلامي و اَز سال 1363 با نوشتن ستون "دو كلمه حرف حساب" در روزنامه اطلاعات، طنز سياسي را در ايران احيا كرد. او پس از شش سال در سال 1369 نخستين شماره هفته نامه طنز و انتقادي گل آقا را منتشر كرد و به انتشار اين هفتهنامه تا 12 سال ادامه داد تا اينكه در آبان ماه 1381 بنابر دلايل نامعلومي انتشار اين هفتهنامه را متوقف كرد.راستش نوشتن از مرگ، آن هم از مرگ عزيزي كه تمام روزنامه نگاران و روزنامه خوانها دوستش داشتند، بسيار سخت و دشوار است، اما گريزي نيست و بايد نوشت و با تاسف هم نوشت. گل آقا هر چند كه پيش از انقلاب هم با نشرياتي مثل "توفيق" همكاري درخشاني داشت، اما نوشتن او پس از پيروزي انقلاب اسلامي (چه در ستون دو كلمه حرف حساب و چه در هفته نامه گلآقا) بسيار درخشانتر بود.تعطيلشدن هفتهنامه گل آقا آنهم به دلايلي كه خود گل آقا هميشه از گفتنشان طفره ميرفت دردي شده بود بر ديگر دردهايش.درد را ميتوانستي در چشمهايش، در گفتههايش و در رفتارش ببيني، مدت زمان كمي نبود دوازده سال انتشار يك هفتهنامه طنز و انتقادي. هفتهنامهيي كه ممكن بود واژه واژههايش به كساني بربخورد. او در زمان انتشار گل آقا هميشه سرحال و شادنشان ميداد، هر چند كه در تمام مدت نوشتنش در مطبوعات غم مردم را ميخورد و شادشان ميكرد. نوشتند و گفتند كه گل آقاخودش تعطيل كرده، خودش نميخواهد هفتهنامه را منتشر كند، ولي مگر كسي باورش شد، هيچ كس حتي فكرش را هم نكرد كه او هفته نامه را تعطيل كرده است. در يك گفتو گو و شايد هم خيلي جاهاي ديگر گفت: براي تعطيلي گل بيشتر از 30 دليل دارم، ولي ... او حتي گفته بود: "براي ثبت در تاريخ هم كه شده، روزي خواهم گفت كه چه عواملي باعث تعطيلي گل آقا شدند." حيف، حيف كه اجل مهلتش نداد.
ميخواستم برايت گل بياورم گل آقا
در اين مدت هر كسي را كه ميديدم، خبر بيماري گل آقا را ميدادم و تازه هفته پيش بود، همين سهشنبهيي كه گذشت، نوشتم، همه كساني كه گل آقا را دوست دارند، برايش گل ببرند به دفتر هفتهنامه.تازه ميخواستيم براي يك مرتبه هم كه شده ما خوشحالش كنيم، اما نشد كه نشد. ميدانم كه نه من بلكه خيلي از شما با نوشتههاي او خندان شدهايد و شاد. ميدانم كه در سالهاي انتشار گل آقا هر هفته منتظرش بوديد.راستش در اين يكسال و اندي كه گل آقا منتشر نميشد بر حسب عادت بازهم سري ميزدم به دكههاي روزنامهفروشي و سراغش را ميگرفتم. هنوز اميدوار بودم كه دوباره منتشر شود. ولي امروز صبح...
نوشتن سخت است و دشوار. اي كاش كسي ديگري بود واين سطرها را مينوشت.
اصل نوشتار در اعتماد
اصل نوشتار در اعتماد
و
خبر بیماری گل آقا و گزارشم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر