جمعه

ای دوست...

ای عشق، شکسته ایم ، مشکن ما را
این گونه به خاک ره میفکن ما را
ما در تو به چشم دوستی می بینیم
ای دوست مبین به چشم دشمن ما را

فریدون مشیری

پس نوشت : ندارد

پسا پس نوشت: همین قدر بنویسم که مشیری هم شاعر بسیار بزرگ و نکته دانی بوده که این شعر را گفته است

۳ نظر:

ناشناس گفت...

و همینطور این آقای فریدون مشیری می گوید
پرکن پیاله را کین جام آتشین دیریست ره به حال خرابم نمی برد
و باز می گوید
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش

بهرام رفیعی گفت...

دقیقن رافونه عزیز
فریدون مشیری شعرهای قشنگی دارد که گاه واقعن وصف حال است. راستی رسیدن بخیر کم پیدا بودی دوست خوب؟

ناشناس گفت...

و باز می گوید بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
بازم نیستم