جمعه

روزی روزگاری این جا



خداوند واقعن پدر این "انیو موریکونه" را بیامرزد که با این موسیقی اش چقدر دردهای آدم را تسکین می دهد. آن هم موسیقی یک فیلم خاطره انگیز مثل "روزی روزگاری آمریکا" ساخته "سرجییو لیونه".

این قسمت که در بالا گوش کردید البته چکیده ای از بخش اول موسیقی این فیلم است. این تکه مربوط به بخش کشته شدن کوچکترین عضو گروه پنج نفره بچه هاست . می دانم که خیلی ها مثل خودم عاشق این تکه و فلوت مجارش هستند. این بخش از موسیقی فیلم، خاطرات را یک جا زنده و درد را مثل یک یا شاید هم دو آستامینوفن 500 میلی گرم کدیین دار تسکین می دهد.

حالا چند روز دیگر هم باید صبر کنم تا برای کشیدن بخیه های چشمم بروم و بعضی وقت ها چنان چشم و سرم تیر می کشد که نپرسید. کبودی ها بهتر شده، و تازه زیر چشمم دارد از کبودی به زردی می زند. ورمش هم کمی خابیده، اما هنوز قلمبه است. این زخمی که من دیده ام احتمالن تا آخر عمر جایش روی صورتم می ماند، درست مثل چند تا زخم که روی دلم مانده است.

پی نوشت: ویدیو را عوض کردم و فقط قسمت فلوت مجارش را گذاشتم. البته تصویرها مربوط به فیلم نیست اما خودش یک ماجرای دیگری دارد.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سینا

هفت چيز انسان را از پاي در مي آورد و هلاك ميسازد:1-سياست بدون شرف 2- لذت بدون وجدان 3- پول بدون كار 4-شناخت بدون ارزشها 5- تجارت بدون اخلاق 6- دانش بدون انسانيت 7- عبادت بدون فداكاري

- از خدا پرسيدم: خدايا چطور مي توان بهتر زندگي کرد؟ خدا جواب داد: گذشته­ات را بدون هيچ تاسفي بپذير، با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس براي آينده آماده شو. ايمان را نگهدار و ترس را به گوشه اي انداز. شک هايت را باور نکن و هيچگاه به باورهايت شک نکن. زندگي شگفت انگيز است فقط اگر بداني که چطور زندگي کني.