سه‌شنبه

روزنامه نگار همیشه جایی برای نوشتن دارد

(در این دو روز خیلی از نوشته های دوستان را در باره ی توقیف شرق خواندم . اول از همه امیدوارم که انجمن صنفی به هر ترتیبی که می تواند پیگیر این مساله باشد.)
همان صبح روز دوشنبه که یکی از بچه ها خبر توقیف شرق را حین چت کردن گفت ، حسابی متاثر و متاسف شده ام . متاثر از آن جهت که یک روزنامه دیگر توقیف شد و یک تریبون که از قضا تریبون خوبی هم بود ، از منتقدین داخلی حال با هر گرایشی گرفته شد. هم متاسف شدم از آن جهت که بسیاری از دوستان و همکارانم باز هم باید تجربه سخت توقیف و از دست دادن شغلشان را تجربه کنند . همین تاثر و تاسف باعث شد تا تنها خواننده نوشته ها و اخبار دیگران باشم تا این که خودم چیزی بنویسم.
همین چند روز پیش بود با دوست همکاری از روزنامه شرق گپ می زدم ، او هم از وضع واوضاع تحریریه و جوی که برعلیه شرق در جامعه و همین طور جمع کوچک مطبوعاتی ها بوجود آمده بود، حرف می زد. به او گفتم آن دسته از دوستانی که این روزها بهانه گیری می کنند و می گویند که شرق بقایش را برهر چیزی ترجیح می دهد ، اشتباه می کنند. هنوز هم روی حرفم هستم ، اما دیگر روزنامه شرق ی وجود ندارد. حالا تمام کسانی که نوشتند و نوشتند و وبلاگها و لینک های روزانه شان را پرحجم تر کردند بازهم می نویسند و این بار از موضعی کاملا مخالف. شاید دلیلش این بود که مدتی از توقیف ها خبری نبود که یادمان رفته بود و می پریدیم به هم. این توضیح را همین جا اضافه کنم منظورم از انتقاد ها و نوشته ها به هیچ وجه برخی مسایل صنفی یا فنی نبوده و نیست که آن نوع انتقاد خواه تند نیز به حق بوده و لازم بود.
به گمانم دوستانی که عجولانه و بدون در نظر گرفتن حساسیت ها و محدودیت ها از محافظه کاری شرق انتقاد می کردند و حالا هم مرثیه سرایی می کنند باید کمی واقع بین تر از گذشته عمل کنند . به واقع نباید انتظار داشته باشیم روزنامه ای که درحال حاضر در کشورمان منتشر می شود ، آرمانی باشد و تمام حرف هایی که ما نیز نمی گوییم منتشر کند. حالا هم من به نوبه خودم تنها و تنها متاثر و متاسفم برای از دست دادن تریبون دیگری که می توانست موثر باشد و همین طور برای دوستان و همکارانم که این روزهای تلخ را پیش از این نیز تجربه کرده بودند.
در آخر این چند سطر هم یاد آور شوم که من اظهار امیدواری نمی کنم که دیگر شاهد چنین اتفاق ناخوشایندی نباشیم ، چرا که با این شرایط باز هم شاهد توقیف ها خواهیم بود. تنها امیدوارم تشکیلات صنفی قوی تری نسبت به گذشته داشته باشیم و همین طور بدانیم چطور و در چه زمانی ازهمکارانمان انتقاد یا دفاع کنیم.باید برای بقاء روزنامه نگاری در ایران سیاستمدار هم باشیم و درست مثل احزاب یک کشور عمل کنیم و در موقع لزوم از هم انتقاد کنیم ، توانایی های مان را به رخ رقبا بکشیم و رقابت کنیم و در جایی که منافع همه ما در خطر است با هم و در یک خط قرار بگیریم. به گمانم شرق و چند روزنامه دیگر مثل همین مدلی بودند که گفتم و ما هم اعضایش. حالا هم اندک تریبونی که مانده است را باید حفظ کنیم . ما که در خانواده مطبوعات برای مردم می نویسیم ، باید حساس تر و باهوش تر از گذشته باشیم .
حالا هم دنیا به پایان نرسیده ، دوستانم در شرق هم توانایی های زیادی دارند و می توانند بار دیگر با نامی دیگر در جایی دیگر به کارشان ادامه بدهند همانطور که پیش از این این را ثابت کرده اند، چون آنها کار دیگری را نیاموخته اند جز روزنامه نگاری ، کسانی اما باید نگران و ناراحت باشند که در نشریات حکومتی و با رانت های فراوان کارمندند و کاری مثل بازجویی را همزمان انجام می دهند و دانش روزنامه نگاری را ندارند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

محتمل‌ترين اتفاقي كه ممكنه بيفته، روانه شدن سيل عظيم بچه‌هاي بيكارشده‌ي شرق به طرف اعتماد مليه... تعطيل شدن شرق تو برنامه‌ي خيلي‌ها بود كه سرانجام بهش رسيدن. يه پستي نوشتم در مورد الاغي كه قدرت تعطيل كردن يك نشريه رو داره ! اگر هم اجازه بديد وبلاگتون رو لينك كنم و در ليست وبلاگها اضافه بنمايم (اين آخرش چه ثقيل و بدفرم شد!)