شنبه

تحریم بی بی سی چه کسانی را خشنود می کند!

دوستانی در فیس بوک ، بالاترین ، تویتر و بعضن توی وبلاگستان این روزها چیزی را زمزمه می کنند که به گمانم به هیچ وجه ممکن منطقی نیست. تحریم بی بی سی فارسی ، حرفی است که در فضای احساسی پس از انتخابات مطرح شده و این روزها به گمانم کسانی نادانسته به آن دامن می زنند. با وجودانتقاداتی که خودم هم به تلویزیون بی بی سی دارم اما فکر نمی کنم این نوع برخورد با این رسانه درست باشد، چرا که نقش بسیاری در خبررسانی و تحلیل شرایط پس از انتخابات داشته است و خواهد داشت و کسی نمی تواند منکر این مساله باشد.
قوانین کل رسانه های دنیا یک چیزی است و هر رسانه ای هم جدای این برای خودش چارچوب هایی دارد که با توجه به قوانین جاری آن کشور و سیاست های خارجی آن تدوین شده است. بی بی سی هم یکی مثل دیگر رسانه ها. اگر بنا باشد که رسانه ها همه آن چیزی که ما می دانیم و می بینیم و می خواهیم را منتشر کنند که باید همه روزنامه های ایران را هم تحریم کنیم. و اصلن همه رسانه های دنیا را، اما ما این کار را نکرده و نمی کنیم بلکه می رویم سراغ روزنامه یا رسانه ای که به ما نزدیک تر است یا اطمینان بیشتری به آن داریم. این طبیعی ترین واکنش سلیقه ای مان به یک رسانه است، اما هیچوقت از دیگران هم نمی خواهیم با ما هم عقیده و هم سلیقه باشند و مثلن یک نوع روزنامه بخوانند یا یک کانال تلویزیونی را نگاه کنند.
ما هر روز می بینیم و می خوانیم فلان جا فلان اتفاق افتاده تا این خبر تایید نشود که یک رسانه مثل بی بی سی نمی تواند منتشرش کند، گیریم که منتشرش کرد بنا به گفته و خواسته ما، تکذیب که شد چه کار کند؟ پس باید به این رسانه حق بدهیم که اول از صحت و سقم موضوع باخبر شود بعد از اعتبارش خرج کند.( خبرهایی که در همین چند روز گذشته بارها منتشر شده و بعد تکذیب شده اند را یک مرور کنید) چون این رسانه هم مثل رسانه های تصویری و صوتی دیگر فارسی اهم از رادیو فردا و صدای آمریکا و زمانه و خیلی های دیگر دفتری یا خبرنگار رسمی در ایران که ندارد، پس باید اول مطمئن شود بعد انتشارش بدهد.
اصلن چطور است که از رهبر نظام اسلامی گرفته تا تمام ریز و درشت های حکومت، همه ی اتفاقات اخیر را به بی بی سی نسبت می دهند و از این طرف هم برخی روزنامه نگاران و دوستان ماهم با بی مهری مضاعف چنین اتهامی را البته به شکلی برعکس به آن می زنند. یعنی نمی شود لحظه ای فکر کرد به تاثیر گذاری این رسانه که این همه سران این حکومت را برآشفته کرده است؟
ما نمی توانیم از یک رسانه انتظار داشته باشیم که حرف ما را بزند، اگر چنین خواسته ای داشته باشیم پس چه فرقی میان ما و مثلن آقای خامنه ای و طرفدارانش هست. رسانه کار خودش را می کند و ما اگر خیلی تاثیر گذاریم باید حرکتی را در جامعه مان پایه گذاری کنیم که رسانه مجبور باشد درباره اش حرف بزند و تحلیل کند، همان طور که اعتراضات گسترده پس از انتخابات تمام رسانه های دنیا را مجبور کرد تا میز ایران تشکیل بدهند و هر لحظه خبر رسانی کنند. (الحمدلله حالا عهد دقیانوس نیست و ابزار به اندازه کافی داریم )
می دانم ممکن است حالا دوستانی بحث اتفاقات 18 تیر را مثال بزنند و این که پوشش کمی در بی بی سی داشته ، اما بی بی سی هم خبرش را پخش کرد آنهم چند بار.این رسانه هم درد سر تایید خبر از سوی منابع رسمی را دارد، همانطور که خیلی از رسانه ها دارند. تازه به گمانم اصلن مسولان بی بی سی فارسی این بخش گفت و گو و ارتباط با مخاطبان را برای برون رفت از همان چارچوب های یک رسانه حرفه ای تشکیل داده اند که حرف مردم ما را به شکلی راحت تر پوشش بدهند. ممکن است بعضی ها هم به شیوه بیان و لحن اخبار اعتراض داشته باشند که به نظر من هم کمی آزاردهنده است ، اما غیرقابل تحمل نیست.
اساتید ، دوستان من و کسانی که تحریم بی بی سی را پیش می کشند باید بدانند که اول از همه شروع این بحث به مذاق آقای خامنه ای ، احمدی نژاد و همدستانشان در حکومت کودتا خوش خواهد نشست و بعد هم جز این که تاثیر ناخوشایندی بر دوستان و همکاران مان در بی بی سی داشته باشد، حرکت موثری نخواهد بود.
آیا نمی شود انتقاد کرد که بحث تحریم را پیش می کشید؟

پس نوشت: لازم هم می دانم توضیح بدهم که من برای بی بی سی کار نمی کنم و تها هدفم نقد حرف دوستانم بود که این روزها مطرح شده است.

هیچ نظری موجود نیست: