جمعه

بینوایان

بینوایان ، قسمت هفتم
فانتین به روز سیاه می نشیند و چه کارها که نمی کند.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

عباس

آقا جان میشه بیشتر توضیح بدهی؟! چیزی متوجه نشدم از این پستت!!

بهرام رفیعی گفت...

سلام بر عباس عزیز
می دانی عباس جان، هر از چند گاهی سعی می کنم با خواندن قسمت هایی از بینوایان و یا دیدن فیلمش کمی به خودم امید بدهم و بعد این مساله را این طوری مثلن می نویسم که یادم باشد. حکایت آن حرف معروف است که می گفت ؛ غصه می خوردم که کفش ندارم اما دیدم کسانی هستند که پا ندارند.
خلاصه شما بگذار به حساب بلند بلند فکر کردن.
پیروز و سرافراز باشی