چهارشنبه

انتظار

انتظار طولانی می شود
گاهی
طولانی تر از عمر،
شاید کوه هم
به انتظار کسی ایستاده است.

چه قدر خوب می شد اگر می توانستم آرزو کنم و کسی باشد که بتواند آرزویم را برآورده کند. یاد قصه ی "سارا کورو" می افتم که توی کودکی بسیار دوستش می داشتم. واقعن خیلی خوب می شد که چیزی یا کسی بود که می توانست حداقل می گویم حداقل یک آرزوی آدمی را برآورده کند. می دانم آرزوی بچه گانه ای است ولی خب آرزو است دیگر.
این سطرها (منظورم انتظار است) را سال پیش نوشته بودم ، البته جای دیگری منتشرش کرده بودم و حالا دوست داشتم توی این شرایط که هستم و همین جا توی چشم هایش منتشرش کنم.این را نوشتم که توجیه تکرارش باشد.

هیچ نظری موجود نیست: