شنبه

از ذهنم پاک نمی شود

اول ، همیشه به این گمانم که وقتی آدم می خواهد بمیرد ، پیش از آن تمام خاطرات خوب و بد به سراغش می آیند. در این میان فکر می کنم که باید در آن لحظه مرور کنیم همه آنچه زندگی کرده ایم . شاید صورت کسی که عاشقش بوده ایم بیشتر از همه واضح باشد.
دوم ، با اینکه فکر می کنم موسیقی پاپ لااقل با این وضعیتی که دارد ، به پایانش نزدیک است ، اما گاهی جرقه هایی دراین نوع موسیقی از نوع ایرانی مرا دچار تردید می کند. می گویند خواننده این آهنگ ، آهنگساز هم هست. بنیامین یکی از کسانی بوده که از شنیدن آهنگ هایش در این مدت لذت برده ام . دو ترانه او را بسیار دوست دارم . یکی ترانه واژه و دیگری ، یادم می یاد.
این دو ترانه اش ، مثل خاطراتی است که با آدم می ماند و از ذهن پاک نمی شود. چون که در خود گنجایش پذیرفتن خاطرات را دارد.احساس می کنم که او این ترانه را برای من خوانده است.شما هم گوش کنید ، شاید خاطره ای مشترک داشتیم:..


powered by ODEO

۲ نظر:

ناشناس گفت...

بهرام جان
نمی دونی چقدر خوشحال شدم که به من سر زدی. مدت ها خبری ازت نداشتم. مرسی که قوت قلب دادی. خوش باشی. به همه سلام برسون. چاکریم

ناشناس گفت...

فراموش کردن خاطرات هميشه سخت تر از يادآوري آن است. اصلا کاش آدمي آنقدر کم حافظه بود که اين خاطرات در ذهنش نمي ماند.