جمعه

الهام افروتن زنده است!!!

روایت کرده اند وقتی پوست مختومقلی فراغی ، شاعر آزاده ترکمن را زنده زنده می کندند، زنی از او پرسید: مختوم تو که در اشعارت با شجاعت از مرگ سخن می گفتی ، چرا حالا که در آستانه مرگ قرار گرفته ای این چنین رنگ از رخت پریده است. و روایت است که مختومقلی درجواب زن بیتی از اشعارش را می خواند به این مضمون:
خورشید که پردل تر از آن چیزی نیست
در وقت فرو شدن رخش زرد شود
خبر ها می گویند : الهام افروتن زنده است ، این خبر را خبرنگاران خبرگزاری ایرنا و ایسنا عصر دیروز مخابره کرده اند.
"الهام افروتن" زنده است، این خودش خبر خوبی است. مرا که این خبر خوشحال کرد، اما نه خیلی زیاد. نه به اندازه ای که حالا بگویم ؛ خیلی خیلی خوشحالم . چرا که می دانم برای زنده ی الهام افروتن تازه سختی ها و شکنجه ها شروع شده است. حالا تازه از همین امروز که زنده بودنش را به دیگران ثابت کرده اند ، او را روزی صد بار می کشند، روزی صد بار و شاید حتی بیشتر .
این بار ولی برخلاف گذشته ها و پرونده های این چنین ، حسین شریعتمداری مقاله ای در کیهان ننوشت. از خبرنگاران واحد مرکزی خبربه رسم معمول و خبرگزاری خودمانی فارس هم خبری نیست، چون دیگر حالا خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) گوش به فرمان تر است از همیشه و پرمخاطب تر .( قصد توهین به هیچ خبرنگاری را ندارم)
می دانم از همین زمانی که الهام با خبرنگار ایرنا عکس گرفته تا زنده بودنش به دنیا ثابت شود، لحظات سخت و کشنده ی زندگی اش شروع شده است. می دانم و همه ی ما می دانیم که تمام حرف هایی که از قول او منتشر شده را بازجو چند بار در این روزهای آخر برایش دیکته کرده است . آنقدر که حالا می تواند تمام خبرطولانی ایرنا را از حفظ و بی غلط بنویسد.
در یادداشت قبلی ام نوشته بودم : "همه ی ما دیگر در این سالها بخصوص سالهای اخیر می دانیم که مسئولان قوه قضاییه و کسانی که پرونده های قطوری برای نویسندگان و روزنامه نگاران می سازند ، چطور بازداشت می کنند، چطور بازجویی می کنند ، چطور او را برای مصاحبه تلویزیونی و توبه آماده می کنند و حتی می دانیم چطور سر یک روزنامه نگار بازداشتی به یک جسم سخت برخورد می کند یا در صحنه تصادفی که باعث مرگ یک نویسنده یا روزنامه نگار می شود، راننده فراری مقصر است و ..."
آنها می دانند که ما گفته ها ی کسانی که در شرایطی مثل شرایط امروز الهام هستند را قبول نمی کنیم (حتی یک سطرش را) و می دانیم که خلاف گفته های شان حقیقت دارد. می دانند کسی به این اعتراف ها و توبه ها توجهی نمی کند ، می دانند که ما دیگر دنبال قهرمان های مرده نیستیم . می دانند که ما دیگر شهید نمی خواهیم . با این همه اما حاضر نیستند از لذت فتحی که کرده اند و شکست یک دختر جوان 21 ساله بگذرند. گویا به این کار دلخوشند.
وبا این همه همان دیکته همیشگی را برایش می گویند تا او نیز بنویسد و خبرگزاری ایرنا با افتخار تمام این دیکته ی بی غلط را این چنین منتشر کند: " الهام افروتن روزنامه‌نگار نشريه محلي تمدن هرمزگان كه به اتهام توهين به مقام بنيانگذار جمهوري اسلامي هم‌اكنون در بازداشت موقت بسر مي‌برد اقدام به خودكشي خود را قويا تكذيب كرد و از تبليغات فرصت‌طلبانه رسانه‌هاي بيگانه ابراز انزجار كرد. وی ضمن تكذيب حضور خود در بند انفرادي گفت: من به مدت ‪ ۹روز در بند انفرادي زندان بندرعباس حضور داشتم اما به محض انتقالم به تهران فقط ‪ ۲۴ساعت در بند انفرادي زندان اوين بودم و پس از آن به بند عمومي منتقل شدم. افروتن افزود: من هم‌اكنون در اتاق يك بند عمومي زندان اوين بخش نسوان بسر مي‌برم و شرايط بسيار مطلوبي دارم و هم‌بنديهاي من عمدتا زناني هستند كه به علل مالي در زندان بسر مي‌برند.
افروتن بيان داشت: پيش از ورود به زندان تصورم از محيط زندان همان تصويري بود كه در فيلم " زندان زنان" ديده بودم اما اكنون مي‌بينم كه زندان آنجور كه مردم عادي تصور مي‌كنند ، نيست و هم‌اكنون حتي رييس زندان اوين و دوستان همبندم نسبت به سرنوشت من علاقمند شده و مطمئن به اشتباه من شده‌اند و مي‌دانند كه در وقوع اين اتفاق ، عمدي در كار نبوده‌است. "
نمی دانم با تمام این گفته هایی که به نقل از الهام افروتن منتشر شده است ، حالا با او چه رفتاری دارند. نمی دانم برایش چه حکمی صادر می کنند. هنوز نگران حرف "دیرباز" صاحب امتیاز نشریه تمدن هرمزگان هستم که خواستار اعدام الهام شده بود. چون درکار این جماعت اعتمادی نیست . می دانم که با وجود تمام حرف هایی که از قول این دختر نوشته اند ، باز هم او شرایط بسیار سخت و خطرناکی دارد و هر لحظه ممکن است اتفاقی برایش بیافتد.
به این جماعت بازجو و اعتراف بگیر اعتمادی نداریم . پرسش هایی در ذهنم مدام تکرار می شود؛
این عکس ها را چه زمانی از او گرفته اند؟ چطور خودشان و هویت سازان صداوسیما را قانع کردند که فیلمی در کار نباشد؟ چرا عکس نیم رخ از او گرفته اند ؟ و ...
تنها نگرانم. نگران جان یک انسان. و همین از من ساخته است با این سطرهایی که می نویسم.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام
از مطلب خوبتان متشکر . من مطالبتان را در روزآنلاین نیز می خوانم . تنها می خواستم بدانم خبر جدیدی از وضعیت این خبرنگار داریدیا خیر؟
باتشکر